اسم الکتاب : ترجمه خصال شيخ صدوق المؤلف : فهري، سيد احمد الجزء : 0 صفحة : 5
يكتبوا عنه فلم يأذن لهم
(از رسول خدا اجازه
خواستند كه از زبان او بنويسند بآنان اجازه نفرمود) و نيز روايت ديگر او را كه
ترمذى از عطاء بن يسار نقل ميكند.
ابى سعيد گويد:
استأذنّا النبىّ 6 في الكتابة فلم يأذن لنا.
(ما از رسول خدا اجازه
نوشتن خواستيم و آن حضرت بما اجازه نفرمود) بايد بهمين معنا كه نقل شده حمل نمائيم
مخصوصا با توجه باينكه آن روز عدد افراد با سواد در ميان مسلمين بسيار اندك بود و
كتاب وحى افراد معيّنى بودند و رسول خدا نميتوانست بهر كسى اجازه نوشتن بدهد. و هم
چنين روايتى كه ابن سعد نقل ميكند كه زيد بن ثابت بر معاوية داخل شد و معاوية از
زيد حديثى پرسيد و كسى را دستور داد تا حديث را بنويسد زيد بمعاوية گفت: رسول خدا
6 ما را دستور داده است كه هيچ از حديث او را
ننويسيم. ظاهر اين روايت اين است كه زيد استنباط خود را نقل ميكرده و خيال كرده
است كه رسول خدا از نوشتن مطلق حديث نهى فرموده است در صورتى كه حقيقت غير از اين
بوده است و چنانچه گفتيم زيد متوجّه نشده است.
2- حاكم بسند خود از
عايشه نقل ميكند كه گفت پدرم از رسول خدا 6 پانصد حديث جمع
آورى نمود شبى كه سر ببالين نهاد آرام نگرفت و همه شب در اضطراب و ناراحتى بود
عايشه گويد مرا از اين ناراحتى پدرم اندوه فراوانى بر دل نشست و پيش خود گفتم شايد
عضوى از او بدرد آمده و يا خبر ناخوشى را شنيده است چون صبح شد بمن گفت: دخترم آن
حديثهائى را كه در نزد تو است بياور من آنها را آوردم او همه را سوزانيد و گفت
ترسيدم كه مبادا بميرم و اين احاديث در نزد تو بماند و در ميان آنها حديثهائى
باشد كه من از شخص مورد اطمينانى نقل كرده باشم ولى حديث غير از آن باشد كه او بمن
گفته است و آنگاه مسئوليّت آن بگردن من بيفتد[1].
اين روايت را نيز در
رديف رواياتى كه از نوشتن حديث منع ميكند!! ذكر كردهاند[2] ولى بطورى كه ملاحظه مىشود بفرض صحّت
روايت اوّلا مضمون آن حكايت از عمل ابو بكر ميكند نه اينكه روايتى از رسول خدا
باشد و ثانيا در صورتى كه عمل ابو بكر را توجيه كنيم بايد بگوئيم كه ناظر برواياتى
است كه رسول خدا فرموده است
من كذب على فهو في
النّار
: (هر كس كه بمن دروغ به
بندد جايگاهش آتش است) و ابو بكر از ترس اينكه مبادا در ميان احاديث حديث دروغى
[1] اين خبر را بهمين مضمون در تذكرة الخواص ص 5 ج
1 و جمع الجوامع سيوطى ص 147 ج 2 و بغدادى در باب تقييد علم ذكر كردهاند.