اسم الکتاب : ترجمه خصال شيخ صدوق المؤلف : فهري، سيد احمد الجزء : 0 صفحة : 4
شنيد و حديث پيغمبر او را خوش مىآمد ولى حديث را از ياد
مىبرد شكايت فراموشى خود بنزد پيغمبر برد رسول خدا اشاره بدستاش نموده فرمود: از
دست راست خود كمك بگير يعنى بنويس.
عمرو بن شعيب از پدرش و
او از جدّش نقل ميكند كه عرض كردم: يا رسول اللَّه هر چرا كه از تو ميشنوم بنويسم؟
فرمود آرى عرض كردم: چه خوشنود باشيد چه خشمناك؟ فرمود آرى زيرا كه من در همه اين
حالات بجز حق نخواهم گفت.
جلوگيرى از نگاشتن
حديث
چنانچه گفتيم پيغمبر
عظيم اسلام و پيشوايان دين بمنظور توسعه و پايدارى تعليمات مذهبى مسلمانان را بحفظ
و نوشتن احاديث ترغيب و تحريص مينمودند ولى با كمال تأسف مسلمانان صدر اوّل بر
خلاف اين خواسته پيغمبر براى پيشرفت مقاصد سياسى خود از نوشتن و نگهدارى احاديث
رسول خدا جلوگيرى نمودند و با اين عمل بزرگترين ضربه را بر پيكر تعاليم عاليه دين
وارد نمودند و زيانهائى كه از اين راه متوجه جامعه اسلامى گرديد و تحريفاتى كه در
اثر اين كار در نقل احاديث روى داد بيش از حد بيان است و براى اينكه سرپوشى براى
اين جنايت داشته باشند دانسته و يا احتمالا ندانسته رواياتى را از رسول خدا دست
آويز خود نمودند كه در آن روايات رسول خدا از نوشتن حديث نهى فرموده است!! در
صورتى كه بنظر ما روايات مزبور در موارد خاصى وارد شده است و معانى روايات بفرض
صدور، آن نيست كه عامّه استفاده نمودهاند اينك روايات:
1- روايتى است كه احمد و
مسلم و دارمى و ترمذى و نسائى از ابى سعيد خدرى نقل كردهاند كه رسول خدا 6 فرمود:
لا تكتبوا عنّى شيئا
سوى القرآن فمن كتب عنى غير القرآن فليمحه:
بجز قرآن چيزى از من
ننويسيد و هر كس بجز قرآن نوشته است محو و نابودش سازد. اين يكى از رواياتى است كه
عامّه براى عدم جواز كتابت حديث بدان استدلال كردهاند.
ولى ظاهرا مقصود از اين
روايت اين است كه رسول خدا 6 دستور فرمودهاند كه اصحاب
بهنگام نوشتن قرآن احاديثى را كه بمناسبت از رسول خدا در مورد آيات شنيدهاند
ننويسند و آنها را داخل در قرآن نكنند كه مبادا تحريفى در كلام الهى روى دهد و
كلماتى كه جزو قرآن نيست از قرآن محسوب گردد نه اينكه از نوشتن مطلق حديث نهى
فرموده باشد.
و بنا بر اين، روايت
ديگر ابى سعيد كه دارمى نقل ميكند:
انّهم استأذنوا النبى
6 في ان
اسم الکتاب : ترجمه خصال شيخ صدوق المؤلف : فهري، سيد احمد الجزء : 0 صفحة : 4