responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : پيامبر اعظم(ص) تنديس ارزشها، گزيده سيره نبوى استاد شهيد مرتضى مطهرى المؤلف : حسينى، مظاهر    الجزء : 1  صفحة : 74

رغبت اوست از جلو، و كار ديگر شما يعنى انذار و ترساندن (البته به همان معنايى كه عرض كردم: اعلام خطر كردن) راندن اوست از پشت سر. اين است كه مى‌گويند «تبشير»، قائد است و «انذار»، سائق. «قائد» يعنى جلوكش. كسى كه مهار اسب يا شترى را مى‌گيرد، از جلو مى‌رود و حيوان از پشت سرش، او را مى‌گويند قائد. و «سائق» آن كسى را مى‌گويند كه از پشت سر حيوان را مى‌راند. تبشير حكم قائد را دارد يعنى از جلو مى‌كشد، و انذار حكم سائق را، يعنى از پشت سر مى‌راند، و هر دوى اينها يك عمل انجام مى‌دهند.

حال اگر اين دو با يكديگر باشد، هم قائد وجود داشته باشد و هم سائق، يكى از جلو حيوان را بكشد و ديگرى از پشت سر حيوان را براند، هر دو عامل در آنِ واحد حكمفرما بوده است. و اين هر دو براى بشر ضرورى است، ينى تبشير و انذار هيچ كدام به تنهايى كافى نيست. تبشير شرط لازم هست ولى شرط كافى نيست. انذار هم شرط لازم هست ولى شرط كافى نيست. اينكه به قرآن كريم «سبع‌المثانى» گفته مى‌شود شايد يك جهتش اين است كه هميشه در قرآن تبشير و انذار مقرون به يكديگر است، يعنى از يك طرف بشارت است و نويد، و از طرف ديگر انذار و اعلام خطر.

در دعوت، اين هر دو ركن بايد توأم باشد. اشتباه است اگر داعى و مبلّغ تكيه‌اش تنها روى تبشيرها و يا انذارها باشد، و بلكه جانب تبشير بايد بچربد. و شايد به همين دليل است كه قرآن كريم تبشير را مقدّم مى‌دارد: «بَشيراً و نَذيراً، مُبَشِّراً وَ نَذيراً».

اسم الکتاب : پيامبر اعظم(ص) تنديس ارزشها، گزيده سيره نبوى استاد شهيد مرتضى مطهرى المؤلف : حسينى، مظاهر    الجزء : 1  صفحة : 74
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست