اسم الکتاب : پيامبر اعظم(ص) تنديس ارزشها، گزيده سيره نبوى استاد شهيد مرتضى مطهرى المؤلف : حسينى، مظاهر الجزء : 1 صفحة : 35
حال اين اصل آيا يك اصل مطلق است يا يك اصل
نسبى؟ آيا اسلام اين اصل را در يك زمان خاص معتبر مىداند يا در همه زمانها؟ در
همه زمانها. مادام كه دشمن وجود دارد اصل قدرت هم هست. ولى يك اصل ديگر داريم به
نام اصل اعمال قدرت. اعمال قدرت غير از خود قدرت و توانايى، و به معنى اعمال زور
است. آيا اسلام اعمال زور را جايز مىداند و روا مىدارد يا نه؟ پيغمبر اكرم در
سيره خودش اعمال زور هم مىكرده يا نمىكرده است؟ مىكرده، ولى به طور نسبى. يعنى
در يك مواردى اعمال زور را اجازه مىداد، آنجايى كه هيچ راه ديگرى باقى نمانده
بود. به تعبير معروف، مىگويند:
«آخِرُالدَّواءِ الكَيُّ»
. به عنوان آخرين راه اجازه مىداد.
نسبيت متدها و سيرهها را على 7 اين گونه ذكر مىكند. آيا پيغمبر
با مردم با نرمش رفتار مىكرد يا با خشونت؟ با ملاطفت و مهربانى عمل مىكرد يا با
خشونت و اعمال زور؟ على مىگويد: هر دو، ولى جاى هر كدام را مىشناخت. هم مرهم
داشت هم مَيْسم. اين تعبير خود اميرالمؤمنين است: در يك دستش مرهم بود و در دست
ديگرش ميسم. وقتى مىخواهند زخمى را با يك دوا، نرم نرم معالجه كنند، روى آن مرهم
مىگذارند. ميسم يعنى آلت جرّاحى، آلت داغ كردن. در يك دست مرهم داشت، در دست ديگر
ميسم. آنجا كه با مرهم مىشد معالجه مىكرد ولى جاهايى كه مرهم كارگر نبود، ديگر
سكوت نمىكرد كه بسيار خوب، حال كه مرهم كارگر نيست پس بگذاريم به حال خودش باشد.
اگر يك عضو فاسد را ديگر با مرهم نمىشود معالجه كرد، بايد داغش كرد و با اين
وسيله معالجه نمود، با جرّاحى بايد قطعش كرد، بريد و دور انداخت.
اسم الکتاب : پيامبر اعظم(ص) تنديس ارزشها، گزيده سيره نبوى استاد شهيد مرتضى مطهرى المؤلف : حسينى، مظاهر الجزء : 1 صفحة : 35