اسم الکتاب : ترجمه روضة الواعظين فتال نيشابوري المؤلف : مهدوي دامغاني، محمود الجزء : 1 صفحة : 276
مجلس نوزدهم در رحلت امام حسن 7
از مغيره روايت شده است
كه معاويه به جعده دختر اشعث پيام داد كه اگر حسن 7 را مسموم كنى ترا به همسرى
پسرم يزيد در مىآورم. جعده، همسر امام حسن 7 بود. معاويه صد هزار درهم براى او
فرستاد و او امام حسن 7 را مسموم كرد، مال به جعده تسليم شد، ولى او را به همسرى
يزيد كه نفرين خدا بر او باد در نياورد. مردى از خاندان طلحه بعدها جعده را به
همسرى گرفت و از او داراى فرزند شد و هر گاه ميان آنان و ديگر خانوادههاى قريش
بگو مگو در مىگرفت، فرزندان جعده را ملامت و سرزنش مىكردند و به آنان مىگفتند:
شما پسران زنى هستيد كه شوهرش را زهر داد.
عمر بن اسحاق[1] مىگويد: من
در محضر امام حسن و امام حسين 7 در خانه امام حسن بودم و حضرت امام حسن براى
قضاى حاجت بيرون رفت و چون بازگشت فرمود گفت: تاكنون چند بار به من زهر آشاماندند
ولى هيچ بار چون اين بار نبود.
همانا قطعهيى از جگرم
دفع شد و من با قطعه چوبى كه همراهم بود آن را زيرورو كردم. امام حسين پرسيد: چه
كسى به شما زهر خورانده است؟ فرمود: نسبت به او چه قصدى دارى؟ آيا مىخواهى او را
بكشى؟ اگر همان كسى است كه من تصور مىكنم، خداوند از تو شديدتر از او انتقام
خواهد گرفت و اگر او نباشد، هرگز دوست ندارم بىگناهى به خون من گرفته شود.
عبد الله بن ابراهيم
مخارقى نقل مىكند كه چون ساعت رحلت امام حسن 7 فرا رسيد امام حسين 7 را خواست
و به ايشان فرمود: اى برادر! من از تو جدا مىشوم و به خداى خود ملحق مىشوم.
همانا به من زهر خورانده شد و قطعهيى از جگرم در طشت دفع شد. و من مىدانم چه كسى
و از كجا به من زهر خوراند و من در پيشگاه پروردگارم با آن شخص مخاصمه خواهم كرد و
ترا به حق خودم بر تو سوگند مىدهم كه در اين باره سخنى نگويى و منتظر بمان تا
خداوند در اين مورد حكم فرمايد و چون من درگذشتم چشمهاى مرا ببند و مرا غسل بده و
كفن كن و بر
[1]. تمام اين بخش را از ارشاد شيخ مفيد گرفته است
و در صفحات 174 و 175 ارشاد، چاپ 1377 قمرى، تهران، آمده است. اختلافات اندكى كه
به احتمال غلط چاپى است در روضة الواعظين ديده مىشود كه اصلاح شد. از جمله به جاى
عمر، عمير است. م.
اسم الکتاب : ترجمه روضة الواعظين فتال نيشابوري المؤلف : مهدوي دامغاني، محمود الجزء : 1 صفحة : 276