اسم الکتاب : رهاورد خرد، ترجمه تحف العقول المؤلف : ابن شعبه حرّاني الجزء : 1 صفحة : 489
و اطاعت كنيد ...»[1]
و فرمود: لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها- خدا هيچ كس را تكليف
نكند مگر به قدر توانايى او ...»[2] و بسيارى
آيات ديگر. (1) و چون يكى از حواسّ بنده را بگيرد كار آن اندام حسّى را از وى
نخواهد، بنا بر فرموده او كه: لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ
حَرَجٌ* ...- بر نابينا ايرادى نيست و بر لنگ ايرادى نيست ... تا پايان آيه»[3] پس از هر
كس كه بر اين اوصاف باشد جهاد و هر كارى را كه جز بدان (اندام) انجام نيابد،
برداشته و همچنين حج و زكات را بر توانگر واجب فرموده چون «استطاعت» و توان آنها
را به او داده و بر درويش حج و زكاتى واجب نكرده است، اين گفته اوست كه: وَ لِلَّهِ
عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا- و خداى را بر
مردم حجّ خانه (ى كعبه) مقرّر است، براى كسى كه بدان راه تواند برد.»[4] و گفته
اوست در باره ظهار[5]: وَ الَّذِينَ
يُظاهِرُونَ مِنْ نِسائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِما قالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ- الى قوله- فَمَنْ لَمْ
يَسْتَطِعْ فَإِطْعامُ سِتِّينَ مِسْكِيناً- و كسانى كه با زنانشان ظهار مىكنند،
سپس از آنچه گفتهاند بر مىگردند (و مىخواهند به همسر خود برگردند بايد پيش از
آنكه با همديگر تماس گيرند، بردهاى آزاد كنند ... تا آنجا كه فرمايد- ... و هر كه
بر آزاد كردن برده توانايى نداشت شصت بينوا را طعام دهد ...»[6] همه اينها دليل بر آن
است كه خداى تبارك و تعالى بندگانش را جز بدان چه به نيروى كار، توان آن را بديشان
داده مكلّف نفرموده و همچنين (از چيزى كه امكان اجتناب از آن را ندارند) نهى نكرده
است. اين است معنى تندرستى.
(2)
گشوده بودن راه
(3) امّا اينكه فرموده
«گشودگى راه» (يا باز بودن راه طاعت): معنايش اين است كه ديدهبانى بر او گماشته
نباشد كه از او جلوگيرى كند و از كردار به امر خدا بازش دارد. و اين است گفته او
در باره كسى كه ناتوان نگاهداشته شده و از كردارش جلوگيرى شده و چارهاى نمىيابد
و راهى به (هدف خود كه عبادت است) نمىيابد؛ خداى تعالى چنين فرمايد: إِلَّا
الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ
حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا- مگر مردان و زنان و كودكان مستضعف كه
نمىتوانند چارهاى بينديشند و راه به جايى نمىبرند ...»[7] پس خبر داده كه راه
(كردار طاعت) بر (مستضعف) آنكه ناتوان نگاهداشته شده گشوده نيست و در صورتى كه دلش
بر ايمان استوار باشد بر گفتار او (كه از
[5] ظهار آن است كه مرد به صيغهاى خاص زن خود را
ظهار كند و گويد تو چون مادرم بر من حرام باشى. ظهار پيش از اسلام در حجاز مرسوم و
موجب انفصال دايم زن و شوهر بود ولى شارع اسلام با اداى كفّاره امكان حفظ رابطه
همسرى را جايز فرموده است.- م.