و خداوند بر تو كتاب و
حكمت نازل كرد (به وحى خويش) به تو چيزى را كه نمىدانستى آموخت و لطف الهى بر تو
بسيار است»[2] و در باره
امامان كه از اهل بيت و خانواده و فرزندان اويند فرمود:
أَمْ يَحْسُدُونَ
النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ- الى قوله- سعيرا- يا
مگر به خاطر آنچه خداوند از لطف خويش (به بعضى از) مردمان بخشيده به آنان رشك
مىبرند؟- تا آنجا كه فرمايد- ...
دوزخ»[3] (1) و به راستى چون
خداوند بندهاى را براى سرپرستى امور بندگانش برگزيند سينه او را براى اين كار
گشاده كند و سرچشمههاى حكمت و دانش را در دلش سپارد و بر زبانش گويايى نهد[4] كه پس از
آن از پاسخگويى (به هيچ مسألهاى) در نماند و جز درست نگويد.[5] پس چنين كسى موفّق و
استوار شده و تأييد گشته است، و از خطا و لغزشها در امان باشد. خدايش بدين كار
ويژگى داده تا حجّت او برآفريدگانش و گواه او بر بندگانش باشد.[6] آيا آنان به چنين كارى
يارا دارند تا بتوانند امام را خود انتخاب كنند و انتخابشده آنان به اين صفت
باشد؟[7]
[1] در الكافى و العيون به جاى« و انزل عليك»،[ و
انزل اللَّه عليك] آمده است.
[3] النساء، 54 و 55- بقيّه آيه شريفه اين است: ...
مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ
آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ
عَنْهُ وَ كَفى بِجَهَنَّمَ سَعِيراً- ... پس به خاندان ابراهيم
كتاب آسمانى نبوّت دادهايم و به آنان فرمانروايى بزرگى بخشيدهايم آنگاه برخى از
آنان به آن ايمان آوردند، و دستهاى از ايشان از آن اعراض كردند و آتش افروخته
دوزخ كيفر اينان بس است»( در بيان اهمّيت استدلالى اين آيه بايد توجّه داشت كه اين
سوّمين بارى است كه امام 7 در اين گفتار خود بدان استناد فرموده است.-
م.)
[4] در الكافى و العيون اضافه دارد،[ و الهمه
العلم الهاما- و دانش را به نيكى به او الهام كند]
[5] در الكافى و العيون اضافه دارد،[ و لا يحير
عن الصّواب فهو معصوم، مؤيّد، موفّق- و از جاده صواب سرگردان نشود كه او معصوم و
مؤيّد و موفّق است]
[6] در الكافى و العيون اضافه دارد،[ و ذلك فضل
الله يؤتيه من يشاء و اللَّه ذو الفضل العظيم- و اين فضل خداست، به هر كه خواهد
دهد و خداوند صاحب فضل بزرگ است]
[7] در الكافى و العيون اضافه دارد،[ فيقدّموه،
تعدّوا و بيت اللَّه الحقّ و نبذوا كتاب اللَّه وراء ظهورهم كأنّهم لا يعلمون و في
كتاب الله الهدى و الشّفاء فنبذوه و اتّبعوا اهواءهم فذمّهم اللَّه و مقتّهم و
انفسهم فقال جلّ و تعالى: وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَيْرِ
هُدىً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ( القصص
28) و قال: فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ( محمد، 8) و قال: كَبُرَ
مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ
عَلى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ( المؤمن، الغافر، 35)- ... كه
او را مقدّم دارند، سوگند به حقّ خانه خدا كه تجاوز كردند و كتاب خدا را ناديده
انگاشتند و پشت سر افكندند چنان كه گويى نمىدانند، در صورتى كه در قرآن هدايت و
شفاى( جان) است ولى از آن دست كشيدند و از هواى نفس خود پيروى كردند، پس خداوند
ايشان را نكوهش كرد و زشت شمرد و بيچاره كرد، پس خداى جلّ و تعالى فرمايد:« كيست
گمراهتر از آن كسى كه راه هدايت خدا را رها كرده و از هواى نفس خود پيروى كند،
البته خدا قوم ستمكار را هرگز هدايت نخواهد كرد.» و فرمود:« پس نابودى و بيچارگى
براى آنان است و خدا اعمالشان را ضايع و باطل سازد» و فرمود:« اين كار نزد خدا و
آنان كه ايمان آوردند سخت زشت است و اهل ايمان را به خشم آرد( بلى) اين گونه خدا
بر دل هر متكبّر ستمكارى مهر مىزند»]
اسم الکتاب : رهاورد خرد، ترجمه تحف العقول المؤلف : ابن شعبه حرّاني الجزء : 1 صفحة : 455