responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : رهاورد خرد، ترجمه تحف العقول المؤلف : ابن شعبه حرّاني    الجزء : 1  صفحة : 353

لشكركشى بر آن تاختند. و جنگى در آن واقع شد. از اين رو (پيامبر 6) آن را مانند غنائم بدر تقسيم كرد، و خداى عزّ و جلّ فرموده: ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى‌ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى‌ فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‌ وَ الْيَتامى‌ وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا- آنچه خدا از اموال اهل آباديها به صورت (فى‌ء) عايد پيامبرش گرداند خاصّ خداوند و پيامبر و خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و به راه ماندگان است، تا در ميان توانگران شما دستگردان نشود، و آنچه پيامبر شما را دهد آن را بپذيريد و آنچه شما را از آن باز دارد، از آن دست بداريد ...»[1] (1) و على بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه گفت: ما به حكم اين آيه كه آغازش آموزش و پايانش تهديد[2] است‌[3] سهم خمس خود را دريافت مى‌كرديم تا پنج يك (خمس غنائم) شوش و جندى شاپور[4] به نزد عمر رسيد و من و ديگر مسلمانان و عباس نزد او بوديم، عمر به ما گفت: به راستى،


[1] الحشر، 7

[2] در پاره‌اى نسخه‌ها به جاى« تحرّج»،[ تخرّج‌] آمده است.

[3] مراد امام 7 از تهديد اين است كه در پايان آيه هفتم از سوره الحشر مى‌فرمايد: ... وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ‌- و از خدا بترسيد كه عقاب خدا بسيار سخت است.- م.

[4] اين دو شهر در نواحى فارس بودند كه مسلمانان در دوران خلافت عمر به سال هفدهم آنها را فتح كردند و سببش آن بود كه چون مسلمانان رامهرمز و شوشتر را فتح كردند و هرمزان را اسير نمودند با فرمانده خود، ابى سبرة بن ابى رهم به دنبال فراريان تا شوش تاختند كه شهريار برادر هرمزان بر آن شهر حكومت داشت. مسلمانان آن شهر را احاطه كردند و چندين بار به جنگ پرداختند و آنها را در محاصره گرفتند و سپس دروازه را شكستند و وارد شهر شدند، مشركان سلاح افكندند و بانگ برداشتند: صلح، صلح. مسلمانان پس از اينكه آن شهر را به نيروى جنگى تسخير كردند اين درخواست را پذيرفتند و آنچه را به غنيمت گرفته بودند تقسيم كردند. چون ابو سبره كار شوش را پايان داد با سپاه خود همراه زر بن عبد الله كليب حركت كرد تا به جندى شاپور فرود آمد و مردمانش را در محاصره گرفت و به پيكار پرداختند.

يكى از افراد سپاه اسلام پيشنهاد امانى نوشته با تيرى به سوى آنان روانه كرد. مسلمانان سرگرم نبرد بودند كه ناگهان حصاريان خود دروازه‌ها را گشودند و به بازارهايشان در آمدند. مسلمانان سبب را پرسيدند. گفتند: شما خود امان نامه‌اى براى ما افكنديد و ما هم پذيرفتيم و پرداخت جزيه را قبول كرديم. مسلمانان گفتند: ما چنان نكرده‌ايم و از يك ديگر پرسيدند چه كسى چنين امان نامه‌اى فرستاده است؟ در آن ميان معلوم شد بنده‌اى به نام مكثف كه اصلش از همان شهر بوده چنان كرده است. مردم شهر گفتند: از جانب شما امان نامه‌اى به سوى ما افكنده شده و ما تفاوتى بين بنده و آزاد نمى‌شناسيم. ما پيشنهاد شما را پذيرفتيم و ديگر تغييرى در نظر خود نمى‌دهيم. مراتب را به عمر نوشتند، عمر آن امان را تنفيذ كرد و خود نيز آنان را امان داد و سپاهيان اسلام از آن شهر بازگشتند.

اسم الکتاب : رهاورد خرد، ترجمه تحف العقول المؤلف : ابن شعبه حرّاني    الجزء : 1  صفحة : 353
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست