عربى به محضر رسول خدا آمد و عرضه داشت: غرائب دانش را به من بياموز،
حضرت 6 و سلم فرمودند: در رابطه با رأس دانش چه كردى تا از
غرائبش بخواهى؟! گفت: اى رسول خدا! رأس دانش چيست؟ فرمودند: شناخت خدا، آن هم حقّ
شناخت، گفت: حقّ شناخت كدام است؟ فرمودند: او را بدون مثل و مانند و شبيه بدانى و
اينكه حضرت او واحد، احد، ظاهر، باطن، اول، آخر، و بدون كفو و نظير است و اين است
حقّ معرفت[2].
در همهى قرآن توجه به حقيقت ثابت دايمى است كه آن حقيقت اصل جهان، و
آفريننده و نگهدارندهى جهان است، و نسبت به حواس آدميان غيب ناميده مىشود، و
همهى موجودات فانى و او باقى است، و همهى موجودات داراى آغاز و انجامند و او را
آغاز و انجامى نيست.
در همهى سورهها و آيههاى قرآن نام آن حقيقت كه در زبان قرآن اللَّه
ناميده مىشود همواره مكرر مىگردد، و تمام حوادث و مخلوقات را منتسب به آن ذات
واحد قهار مىكند.
هر اندازه عوالم بيشترى را تركيب و به هم ضميمه كنيم و تحت مطالعه
قرار دهيم باز ملاحظه مىكنيم:
مجموع آنها درست مانند يك عالم كوچك از نظام واحدى پيروى مىكنند تا
[1] - توحيد مفضل: 39؛ بحار الأنوار: 3/ 57، باب 4،
حديث 1.
[2] - جاء أعرابي إلى النبي 6 و سلم
فقال: يا رسول اللَّه! علمني من غرائب العلم. قال: ما صنعت في رأس العلم حتى تسأل
عن غرائبه. قال الرجل: ما رأس العلم يا رسول اللَّه؟ قال: معرفة اللَّه حق معرفته.
قال الأعرابي: وما معرفة اللَّه حق معرفته؟ قال: تعرفه بلا مثل ولا شبه ولا ند،
وأنه واحد أحد ظاهر باطن أول آخر لا كفو له ولا نظير. فذلك حق معرفته.
توحيد صدوق: 284، حديث 5؛ بحار
الأنوار: 3/ 269، باب 10، حديث 4.
اسم الکتاب : توبه آغوش رحمت المؤلف : انصاريان، حسين الجزء : 1 صفحة : 238