اسم الکتاب : توبه آغوش رحمت المؤلف : انصاريان، حسين الجزء : 1 صفحة : 13
هو التوّاب
مقدمه:
به هنگام شروع جنگ تحميلى، كه بر اساس اداى تكليف به فضاى بامعنويت
جبهه راه پيدا كردم، با چهرههاى نورانى، و انسانهايى ملكوتى، و فرش نشينانى عرشى
آشنا شدم.
تنى چند از آن حق شناسان آگاه از اين فقير خواستند، در ايّامى كه
جبهه در آرامش قرار دارد و مسافران راه عشق براى انجام پارهاى از امور به تهران
مىآيند، در جلسهاى جهت مباحثهى عاشقانه و عارفانه، بر اساس آيات قرآنيه و مكتب
نبويّه و اهل بيت طاهره و عترت مرضيه، همچون سوته دلان گرد هم آيند تا تذكرى براى
دوستان و مايهاى براى ميدان رزم عليه دشمنان باشد.
از اين پيشنهاد استقبال كردم، زمان جلسه هفتهاى يك بار در شب سه
شنبه تعيين شد.
در ابتداى برنامه بيش از بيست نفر نبوديم، جلسه با نماز جماعتى با
حال، و ذكر چند مسألهى فقهى و بحثى از معارف الهيه، و ذكر مصيبتى پرشور، شروع
مىيافت و پايان مىگرفت.
به تدريج پاكانى عزيز و عزيزانى پاك، به وسيلهى همان بيست نفر از
تشكيل چنين جلسهاى در خانهى دوستى با حال و دل سوختهى اهل بيت خبر شدند و به
جمع بيست نفر پيوستند. فضاى جلسه از معنويتى خاص برخوردار بود،
اسم الکتاب : توبه آغوش رحمت المؤلف : انصاريان، حسين الجزء : 1 صفحة : 13