اسم الکتاب : ترجمه و متن اسرار النقطه يا توحيد مكاشفان المؤلف : همدانى، على بن شهاب الدين الجزء : 1 صفحة : 16
يافتنشان در مخارج آن، و تنزّلات آنها در
مدارج آن، و برشدن و بازگشت آنها به باطن و درون- در بازگشتگاههاى مراتب و معارج
آن- و تعيّن يافتن عين «الف» (در اين مرتبه) در عين نفس كشيده شده و ممتد- از حيث
امتداد و استلزامش مر اعيان حروف نسبى و حقايق اضافى آنها را- كه اشاره است به
تعيّن اعتبارى نخستين كه عبارت از مبدأ مراتب واحديّت[1]
و غيب
[1] - محمد بن حمزه فنارى در شرح مفتاح الغيب قونوى كه
به نام مصباح الانس ناميده گويد: وجود مطلق از آن جهت كه ذات حق سبحان است اقتضاى
آن داشت كه داراى تعيّنى باشد كه بدان بر ذات خود تجلى نمايد، يعنى برايش ظاهر شود
و به ذات خود در ذات خود، آن را داند و به نام تجلى احدى ذاتى ناميده شود كه متضمن
شعور كمالى كه حقيقت آن حصول آنچه كه شايسته است باشد؛ و همين طور به ذاتى مجمل
وحدانى ناميده شود، و آن مستلزم غناى مطلقى است كه عبارت است از شهود ذات مر خود
را از حيث واحديتش به تمام شئون و اعتبارات خود، با احكام و لوازم و به تمام مورد
مظاهر معنوى و روحانى و مثالى، به طورى كه اصول و فروع آن صور، جنس و نوع و شخص،
آغاز و انجام، پائين آمدن و بالا رفتن، دنيا و برزخ و آخرت باشد، چنان كه در مراتب
وجود، اين امر، دفعى و يا پى در پى، ثابت و جارى است، چون نسبت به شهود غير اعتبار
است، و از آن جهت كه« كل» نسبت به شهود حق واحد احد يك عين است، شهود مفصل است در
مجمل، مانند شهود مكاشف در يك هسته، درختها و ميوههاى فراوانى را.
اين شعور و شهود مستلزم شعور كمال
اسمايى است كه به نام كمال جلا و استجلا ناميده مىشود، يعنى ظهور ذات بر خودش به
احديت جمع آن- با شئون و اعتبارات و مظاهر آن بطور مفصل و يا مجمل پس از تفصيل-
بنا بر اين تجلى اول، حضرت احديت جمع وجود است و تعينش تعيّن اول و قابل اول و
مقام« او ادنى» كنايه از آن است.
تجلى دوم متضمن تميّز و جدا شدن
حقايق و مراتبى است كه در حضرت تعيّن اول حكمشان مستهلك و نابود بود و مانند نفس
ناطقه ظاهر و گسترده؛ اين تجلى صورت تجلى اول است، و سايه و ظل جامع آن كه فراگير
تمام اعتبارات و تعينات است به نام رتبه الوهيت و حضرت« قاب قوسين» ناميده مىشود،
و تعيّنش تعيّن دوم و قابل دوم است كه جامع بين طرف اجمال و وحدت مىباشد، و مقابل
آن دو، تفصيل و كثرت است براى انتسابش به واحديت و وقوعش در رتبههاى دوم تعينات
آنها كه عبارت از صورت تعين اول و سايه و ظل آن مىباشد؛ كليات آنچه كه اين تعيّن
بر آن اشتمال دارد مراتب ناميده مىشود.
اين تعيّن دوم نفسى از آن جهت كه
اصل ظهور تعينات و بازگشتگاه آنهاست، و تجلىاى كه بدان ظاهر شده اصل تمام اسماء و
بازگشتگاه آنها است، تعيّن، قابل الوهيت، و تجلى، به اسم« الله» ناميده شده، و به
اعتبار تحقق تمام معانى كلى و جزئى در آن، به نام عالم معانى ناميده شده است، و به
اعتبار ارتسام كثرت نسبى كه منسوب به اسماء الهى است و همين طور به اعتبار كثرت
حقيقى كونى در آن، به نام حضرت ارتسام ناميده-- شده، و به اعتبار برزخيتى كه بين
وحدت و كثرت حاصل است به نام حضرت« عماء» ناميده شده است، اين نكته را بگوييم كه:
حقيقت« عماء» عبارت است از فيض اقدس و تجلى غيبى احدى اول، و آن باطن اسم« الله»
كه اسم اعظم است مىباشد، يعنى از جهت ناحيه غيب و باطن آن، و ظاهرش حضرت اسم«
الله» است از جهت احديت جمع اسماء الهى.
ناگفته نماند كه مقام تدلى( دنى
فتدلى) عبارت است از قابل فيض منبسط ظهورى و وجود بسيط نورى، و مقام« قاب قوسين»
عبارت است از تعيّن دوم و قابل دوم براى اين تجلى دوم كه جامع تمام اعتبارات است؛
و« عماء» عبارت از واحديتى است كه منشأ اسماء و صفات است، زيرا« عماء» يعنى ابر
نازك، و ابر چون حايل بين آسمان و زمين است، اين حضرت هم حايل بين آسمان احديت و
زمين كثرت است، و اصل اين اصطلاح از آنجاست كه ابو رزين عقيلى- چنان كه در شرح
فصوص الحكم جندى آمده- از رسول خدا 6 پرسيد كه:
پروردگار ما پيش از آن كه خلق را
بيافريند كجا بود؟ فرمود: در« عماء» كه نه بالاى آن هوا بود و نه زير آن هوا.
اسم الکتاب : ترجمه و متن اسرار النقطه يا توحيد مكاشفان المؤلف : همدانى، على بن شهاب الدين الجزء : 1 صفحة : 16