اسم الکتاب : فلسفه اخلاق المؤلف : جمعى از نويسندگان الجزء : 1 صفحة : 71
مطلق و كلى مىجويد. در ديدگاه او اخلاق،
بنيانى مابعدالطبيعى دارد و فعلى از نظر اخلاقى خوب و باارزش است كه براى رعايت
قانون اخلاقى انجام شود. كانت مىگويد از آنجا كه مقوّم هر قانونى- چه طبيعى و چه
اخلاقى- ضرورت و كليت است، براى آنكه قانون اخلاقى نيز ضرورى و كلى باشد، بايد
كاملًا مستقل از انواع غايات، سودطلبىها، عواطف، احساسات و لذتطلبىها باشد. حتى
در الهيات نيز مفهوم كمال مطلق خداوند، سپس از اصول اخلاقى است. زيرا بحث از كمال
مطلق، خود مبتنى بر طرح مفهوم كمال در فلسفه اخلاق است و پس از آن است كه مىتوان آن
را به خداوند نسبت داد. بنابراين، اخلاق نه با الهيات و نه با علم طبيعى و نه با
انسانشناسى ارتباط ندارد و فقط اداى تكليف است و تكليف به وسيله قانون عقل تعيين
مىشود و عبارت است از احترام به قانون كلى اخلاق.
از نظر كانت اگر انسان فقط موجودى عاقل بود، از قانون اخلاقى بهطور
كامل تبعيت مىكرد؛ اما از آنجا كه داراى احساس و پيرو تمايلاتش است، اين قانون را
همچون يك امر از جانب عقل دريافت مىكند. اين امر، مطلق و بىقيد و شرط است و همه
افراد، تمام زمانها، مكانها و موقعيتها را فراگير است. از اينرو كانت آن را امر
مطلق[1] مىنامد.
از نظر كانت كارى اخلاقى است كه از دو ويژگى برخوردار باشد:
1. با امر مطلق (تكليف) مطابق بوده وبراساس آن انجام گرفته باشد.
كانت از امر مطلق يا قانون كلى اخلاق (تكليف) در تعيين معيار ارزش اخلاقى،
صورتبندىهاى مختلفى ارائه مىكند. گاهى آن را چنين بيان مىكند: «تنها برپايه آن
آيينى رفتار كن كه بخواهى قانون عام باشد.» گاه نيز مىگويد: «چنان رفتار كن تا
بشريت را- چه خود و چه ديگرى هميشه به عنوان يك غايت به شمار آورى، نه هرگز همچون
وسيله.» نيز مىگويد «چنان عمل كن كه اراده بتواند، به سبب دستور اراده، خود را
قانونگذار عام بشمرد.» كانت تصريح مىكند كه همه اين