اسم الکتاب : فلسفه اخلاق المؤلف : جمعى از نويسندگان الجزء : 1 صفحة : 64
افزايش مىيابد و نيز هر قدر زيان عمومى
بيشتر باشد، فرد نيز بيشتر در معرض زيان قرار مىگيرد. بنابراين ملاك و معيار ارزش
اخلاقى، در توجه نمودن به بيشترين غلبه خير بر شر يا كمترين غلبه شر بر خير است و
در حقيقت با اين معيار است كه مىتوان به سود شخصى رسيد. آنان نه تنها ديگرگرايى
را با خودگرايى منافى نمىدانند، شرط لازم در تحقق منافع خود را توجه به سود و
منفعت عمومى مىشمارند.[1] استدلال
آنان در اينباره چنين است: به نفع خود ما است كه منفعت ديگران را در نظر بگيريم.
اگر ما به وعدههايمان وفا نكنيم، نمىتوانيم از ديگران توقع وفا به عهد داشته
باشيم و اين، در مجموع به ضرر ما تمام مىشود. نيز اگر بهدنبال آسيب رساندن به
ديگران باشيم، از جامعه طرد شده، زيان مىبينيم.[2]
2. برخى از سودگرايان نيز سود و منفعت عمومى را بدون در نظر گرفتن
منافع شخصى و اينكه آن را وسيلهاى براى رسيدن به سود شخصى خويش بدانند، به لحاظ
اخلاقى مطلوب مىدانند و به آن توصيه مىكنند.[3]
اين گروه در ارزيابى اخلاقى افعال، به ميزان سود و زيان مترتب بر نوع كار و نيز
ملاك بيشترين سود براى بيشترين افراد توجه مىكنند. اگر مرد فقيرى براى تغذيه
خانوادهاش از شخص ثروتمندى دزدى كند، يا جامعهاى براى جلوگيرى از ترس و اضطراب
عمومى، بىسبب شخص بىگناهى را مجازات كند، ممكن است به صورت موردى، مشكلى پديد
نيايد و حتى بيشترين غلبه خير بر شر در يك مورد، يا كمترين غلبه شر بر خير در همان
مورد را در پى داشته باشد؛ اما چنانچه اين كار قاعدهاى عام شود (همه فقيران از
ثروتمندان دزدى كنند) هرج و مرج پديد مىآيد و اين، به زيان عموم است. بنابراين
آنچه از نظر اين گروه ذاتاً مطلوبيت دارد توجه به سود عمومى است. بدين بيان از نظر
آنان چنانچه
1. James
Rachels, The Elementofmoral philo sophy, p. 28.
[3] - يكى از كسانى كه اين ديدگاه را مطرح نموده،
جاناستوارت ميل است. در نزد وى منفعت عمومى مطلوب اصلى است. بنگريد به: كاپلستون،
فردريك، تاريخ فلسفه، ج 8، ص 45
اسم الکتاب : فلسفه اخلاق المؤلف : جمعى از نويسندگان الجزء : 1 صفحة : 64