و همينطور ساير مناجاتها و دعاهائى كه در
اين زمينهها رسيده حتى لفظ استغفر اللّه كه مىبايست قلب انسان با مضامين آن
دعائى كه بر زبان مىآورد موافق باشد.
[در بيان حقيقت استغفار]
روايت شده كه در محضر مولا امير المؤمنين 7 كسى گفت
استغفر اللّه. حضرت به او فرمود مادرت به عزايت بنشيند آيا مىدانى كه استغفار
يعنى چه، استغفار درجه عليين است و آن اسمى است كه شش معنا را در بر دارد:
اول پشيمانى و ندامت از گذشته، دوم تصميم بر ترك به بازگشت بآن گناه
براى هميشه، سوم اگر حقى از كسى بر گردن تو است آن حق را ادا كنى تا در حالى كه
حقى از كسى بر تو نيست خدا را ملاقات كنى.
چهارم هر فريضهاى كه ضايع نمودهاى قضايش را بجاآورى. پنجم گوشتى كه
از راه معصيت بر تن تو روئيده با غم و اندوه بر آن گناه آب كنى بگونهاى كه پوست
به استخوان بچسبد و گوشت نو برويد: ششم همان گونه كه لذت معصيت را بجسمت چشانيدى
درد و رنج طاعت را هم به او بچشان، و پس از همه اينها بگو استغفر اللّه.
مىگويم حالا كه امر اين قدر دقيق است، مىبايست كه انسان در حال
مناجات، دعاها را بقصد معنائى كه مناسب با حال او است بخواند، مثلا اگر در نماز شب
خواست استغفر اللّه ربى و اتوب إليه بگويد مىبايد كه از استغفار طلب مغفرت، و
پوشيده داشتن گناهانش برحمت حق- تعالى را اراده كند. و از توبه، رجوع به خدا و به
ياد او و طلب مغفرت و آمرزش الهى قصد نمايد نه اينكه توبه مطلق منظورش باشد، و
همينطور در جميع اذكار و دعاها، چرا كه براى هر ذكرى حقيقتى واقعى است كه