دروغگويانند، پس بايد از اين مصيبت عظمى كه
عقابى سنگين در پى دارد گفت انا للّه و انا إليه راجعون.
مىگويم در همين زمينه از امير المؤمنين على 7 روايت شده
كه بنده طعم ايمان را نخواهد چشيد مگر اينكه بداند آنكه ضرر مىرساند و نفع
مىبخشد جز خداوند يكتا، ديگرى نيست، و اگر بنده به اين مقام رسيد به آنچه كه در
دست دارد بيش از آنچه كه نزد خدا است مطمئن نخواهد بود، و وجود و عدم، و غناء و
فقر برايش يكسان است.
و اما كسى كه اسباب را ببيند، و از مسبب الاسباب غافل باشد، و بر
ضمانت خداوند اطمينان نداشته باشد سزاوار است كه او را عابد براى اسباب بدانيم نه
براى خدا، مگر اينكه بگوئيم اعتقادش به خدا از روى جزم و يقين بوده، ولى اينكه اين
اعتقاد و ايمان در عملش اثرى بر جاى نگذاشته، بخاطر بيمارى دل و ضعف او، و استيلاء
ترس بر او و تزلزل خاطرش بخاطر غلبه اوهام بر او بوده است، زيرا گاه مىشود كه قلب
به تبع وهم ناآرام مىشود، و پيرو وهم مىگردد بدون اينكه نقصانى در اعتقاد انسان
باشد، مثلا انسان از اينكه شبى را با مردهاى در خانهاى يا در گور آن مرده به صبح
آورد با اينكه مىداند آن مرده هم چون ساير جمادات است و كارى از او ساخته نيست
وحشت دارد و دل باين امر راضى نمىگردد.
[در بيان كيفيت صلوات بر پيامبر 6]
مطلب ديگر اينكه صلوات تو بر پيامبر مىبايست كه از قبيل همان نمازت
كه براى خدا است باشد، زيرا نماز عبارت از خدمت و عبوديت و ميل و رغبت از سوى بنده
نسبت به پروردگار است، و اظهار اين امور نسبت به خداى متعال با انجام نماز است كه
تحقق مىيابد، هم چنين