و در اخبار آمده است كه به «باء» وجود هستى
ظاهر گشت و به نقطه زير باء، عابد از معبود تميز داده شد، و در قرآن كريم آمده است
كه:
لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ.
هيچ تر و خشكى نيست مگر اينكه در قرآن هست
[در بيان بِسْمِ اللَّهِ* و حروف آن]
و از امير- المؤمنين 7 روايت شده كه فرمود:
آنچه در همه قرآن هست در سوره فاتحه هست، و هر آنچه كه در سوره فاتحه
هست در بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
هست و آنچه در بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ*
هست در باء بِسْمِ اللَّهِ* هست، و آنچه كه در باء هست
در نقطه باء هست و من نقطه زير باء بِسْمِ اللَّهِ* هستم، و در خبر ديگر آمده كه «باء» بهاء و روشنى خداوندى، و «سين»
سناء و والائى او است و در كافى و توحيد و معانى الاخبار، از عياشى از امام صادق
7 نقل شده كه «باء» بهاء، و «سين» سناء او، و «ميم» مجد و بزرگوارى
بارىتعالى است. صاحب تفسير قمى از امام باقر 7 و امام صادق 7 و امام رضا 7 به اسانيد خود كه جملگى مورد اعتماد هستند مثل
همين مطلب را روايت نموده، ولى بجاى مجد خدا، ملك خدا آمده است، و در توحيد از
طريق ديگرى بهمين صورت آمده است.
و باز صاحب كتاب توحيد، باسناد خود از امام رضا 7 روايت
نموده كه آن حضرت فرمود: اول چيزى كه خدا براى آموزش كتابت به خلقش آفريد حروف
معجم بود، تا اينكه مىفرمايد: پدرم از پدرش از جدش امير المؤمنين 7
مرا حديث نمود كه آن حضرت درباره الف- ب- ت- ث، فرمود: الف آلاء و نعمتهاى
خداوندى، و باء بهجت و جلوه و شكوه حضرت حق تعالى است تا اينكه فرمود «س»