بآن ممكن است مؤثر، و براى هر حركت و سكون و
هر فعل و قولى از آن، معنائى بخصوص است كه شارع مقدس در تشريع آن، آن معنا را در
نظر داشته است و در اخبار آمده كه هركس از افعال نماز آنچه را كه مقصود از آن عمل
است در نظر نداشته باشد چنين است كه گويا آن جزء را انجام نداده است.
مىگويم بهمين زودى معناى هر جزئى از اجزاء نماز را هنگام بحث از آن
بيان خواهيم داشت حتى فلسفه بلند نمودن دستها در هنگام گفتن تكبير و قيام بر پاى
راست و چپ، و خود قيام و ديگر اجزاء و اقوال نماز.
و آنچه را كه ما در اين زمينه بيان مىداريم از آنچه گذشتگان از
علماء اسرار بيان داشتهاند گرفتهايم و اكثر آن را از اخبار و اندكى را هم خود
فهم نمودهايم كه اين قسمت را هم اخبار و روايات تأييد مىكنند، و علم قطعى داريم
كه آنچه بر ما پوشيده مانده بمراتب بيشتر از اين است كه دانستهايم.
و آنچه كه درباره تفهم بدان اشاره نموديم براى مطلق اجزاء نماز است،
اما خصوص قرائت در نماز، تفهم و دريافتن معانى آنچه انسان بر زبان مىآورد منشأ
امور بزرگى است كه زبان را ياراى بيان آن نيست و علوم و اسرار عظيمى در آن نهفته
است كه تنها در دلها متجلى مىشود و ظاهر مىگردد و از امير المؤمنين 7
روايت شده كه فرمود رسول خدا هيچچيز را پنهانى براى من بيان ننمود كه بر مردم
پوشيده داشته باشد، و تنها مطلبى كه بود همان بود كه اگر خداوند فهم كتابش را بر
بنده ارزانى بدارد نصيب او مىگردد.