عبرتى كه بايد از اين دستور شرع گرفته شود اينست كه فرد مراقب بداند
كه ايذاء و اذيت و ظلم و تشبه به درندگان نزد خداى تبارك و تعالى دشمن داشته شده
به نحوى كه ذات اقدس حق راضى نگشته كه حتى آلت سبعيت و درندگى در بدن انسان باشد و
لذا دستور به گرفتن ناخنها داده است، و آنجا كه خدا در موعظه به عيسى ابن مريم
7 مىفرمايد:
به ظلمه بنى اسرائيل بگو ناخنهاى خود را از كسب حرام كوتاه كنيد، و
گوشهاى خود را از شنيدن زشتىها بر حذر داريد، و با دلهاى خود رو بسوى من كنيد كه
مرا با صورتهاى شما كارى نيست. اين حقيقت دانسته مىشود كه مراد اصلى از اين
احكام صورى و ظاهرى اصلاح قلوب به صفت عدالت است تا آدمى براى خلافت و جانشينى
خداوندگار عادل و حكيم صلاحيت پيدا كند، از اين گذشته، از بيان اين جزئيات عنايت
ذات بارىتعالى در حق اين امت دانسته مىشود كه اين شريعت را بگونهاى كامل نموده
و بيان هيچ امرى از امورى كه به تقرب بنده به خدايش مربوط مىشود در آن فروگذار
ننموده، حتى ديه جراحت اندك را، و از اين مطلب به تحقق در مىيابد كه شريعت او
همان صراط مستقيم و نزديكترين راه به سوى خداى تبارك و تعالى است.