وى ساخت كه مىخواست يادآور طاق كسرى باشد،
يك روز ناگهانى وى را به امر امير مبارز اما به بهانه تقاص يك خون ناحق كه به او
منسوب كردند، سر بريدند (757 ه.). حافظ، كه در سالهاى آخر عمر شاه شيخ با وى آن
همه مأنوس بود، اين فرجام دردناك روزگار او را در غزلى پردرد منعكس كرد و خاتم
فيروزه بواسحاقى را دولتى خواند ناپايدار- دولت مستعجل.