responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : از كوچه رندان المؤلف : زرين كوب، عبدالحسين    الجزء : 1  صفحة : 109

مراد نباشد تأثيرى كه اين ثلاثه غساله در نيل انسان به مقام از خودرهايى دارد آن اندازه هست كه صحبت پير مغان را براى شاعر، از صحبت پير خانقاه مطلوب‌تر كند.

درست است كه اين پير مغان حافظ يك گبر باده‌فروش واقعى هم نيست و رمزى است از آن رند آزاده كه سر به مقام شيخى و مرشدى فرودنمى‌آورد و در عين آنكه ولىّ راستين است حتى از ديده «ولى‌شناسان» هم خود را پنهان مى‌دارد اما حافظ در عين حال اين نكته را نيز كه يك پير مى‌فروش هم اگر انسان را از قيد خودى و خودگرايى برهاند صحبتش از صحبت آن شيخ خانقاه كه او را اسير پندار مى‌سازد بهتر است همچون اصل عمده‌اى در سلوك روحانى خويش تلقى مى‌كند و در حالى كه زاهد به اين «رندنامه سياه» روى ترش مى‌كند وى بر رغم سالوس‌گران شهر در وى بچشم يك مرشد مى‌نگرد. در واقع وقتى پيران ديگر به «زر و زورى» كه دارند متكى هستند و وى غير از خداى خويش كه «خوش عطابخش و خطا پوش خدايى» هم هست كسى را ندارد طبيعى بنظر مى‌رسد كه رند شيراز او را مرشد خويش سازد. نه آيا به قول او، در هيچ سرى نيست كه سرى ز خدا نيست؟ در شيراز كه «دور محتسب» فراموش مى‌شد، اين پير مغان بار ديگر مى‌توانست از كوچه رندان «صلاى سرخوشى» در دهد و باز دورنمايى از دوران دولت مستعجل فيروزه بواسحاقى را در «عهد شاه شجاع» نيز عرضه كند.

اسم الکتاب : از كوچه رندان المؤلف : زرين كوب، عبدالحسين    الجزء : 1  صفحة : 109
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست