تو نگشته، و تو را از گناه دور ننموده و
موجب قرب تو به پروردگارت نشده، پس اگر به پروردگارت معرفت داشته باشى، مصيبت تو
به واسطه قساوت قلب و سنگدلىات از گرفتار شدن به مصيبت ميّت بزرگتر مىباشد.» و
نيز از جمله سخنانى كه هنگام تسليت گفته مىشود اين است: مسلّما خداوند- جلّ
جلاله- در برابر صبر و خشنودى به مصيبتها پاداشى بزرگتر از بقاى زندگان عنايت
فرموده، و شخص عاقل همواره به مواهب و مناقب بيشتر ميل و رغبت دارد، خداوند- جلّ
جلاله- مىفرمايد:
الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ، قالُوا: إِنَّا لِلَّهِ
وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ، أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ
رَحْمَةٌ، وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ.[1]- آنان كه وقتى به مصيبتى گرفتار
مىشوند، مىگويند: همانا ما از آن خداييم، و تنها به سوى او بازمىگرديم، آنانند
كه درودها و رحمتى از ناحيه پروردگارشان بر آنان خواهد بود، و هم ايشانند كه هدايت
پذير مىباشند.
و در تسليت و اندوهگسارى عارفان همين بس كه مرگ از تدبيرهاى خداوند
ارحم الرّاحمين و اكرم الأكرمين است و خداوند هيچ گاه در تدبير و كارسازى و
مهربانى و عطوفتش بر نيكوكاران و حتّى بدكاران به ظلم و ستم متّهم نمىگردد.
چنانچه برخى از مصلحتها و سعادتمنديهايى كه در باطن مرگ نزديكان است
براى بستگان مردگان آشكار مىشد، مسلّما ميّت و بستگان وى از خداوند درخواست
مىكردند كه هر چه زودتر رخدادهاى ناگوار را بر ديگر چيزها مقدّم بدارد، و اگر نمىمردند
و اين مصلحتها و عنايتها به تأخير مىافتاد، به خاطر بدست آوردن آن عنايتها از
گريهاى كه هنگام مرگ دارند، بيشتر مىگريستند.
و آنچه در نزد خردمندان واقعى مهمّ است، مرگ دل و صفات كمال انسانى
است؛ و امّا مرگ بدنها و انتقال آنها از جايى كه محلّ دگرگون شدن زمانهاست، با
وجود سلامتى دين، مايه سعادتمندى و افزونى است.