«عَلى قَدْرِ الْعِفَّةِ تَكُونُ الْقَناعَةُ»[1]
قناعت به اندازه عفت است.
شايد بتوان گفت كه قناعت و عفّت در يكديگر تأثير متقابل دارند. چنانكه آن حضرت مىفرمايد:
«كُلُّ قانِعٍ عَفيفٌ»[2]
هر قناعت كنندهاى عفيف است.
ج- توكّل و رضا
يكى ديگر از زمينههاى قناعت، توكّل و رضا ست.
اگر مؤمن به مقام رفيع توكّل و رضا دست يابد، يعنى در امور زندگى بر خدا توكّل كند و برآنچه به دست آورده، خشنود باشد، در واقع به قناعت دست يافته و ملكه قناعت را در خويش تقويت كردهاست او در مكتب اسلام آموخته است كه:
«ما مِنْ دابَّةٍ فِى الْارْضِ الَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها»[3]
هيچ جنبندهاى در زمين نيست مگر اينكه روزىاش بر عهده خداست.
وبه گفته پيامبراكرم صلّى اللّهعليه وآله:
«مَنِ انْقَطَعَ الَىاللَّهِ كَفاهُاللَّهُ مَؤُنَتَهُ وَ رَزَقَهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ»[4]
كسى كه از روى آوردن به خلق خدا صرف نظر كرده وبه خدا روى آورد، خدا مخارجش
را تأمين مىكند و از مرّ بى حساب روزىاش را مىرساند.
چنين كسى، ديگر نيازى ندارد كه دغدغه آينده خود و فرزندانش را داشته باشد و
[1] - غررالحكم، ج 4، ص 312.
[2] - همان مدرك، ص 536.
[3] - هود، آيه 6.
[4] - روضةالواعظين، فتّال نيشابورى، ص 426، منشورات الرّضى.