«انتَ بَقَرٌ يعنى تو گاو هستى! حضرت با
خويشتندارى فرمود: من باقر هستم نه بقر. مردگفت:
تو فرزند زنى هستى كه آشپز بود. امام فرمود: اين كار براى او ننگ و
عار نيست. گفت: مادرت سياه، بىشرم و بد زبان بود. حضرت فرمود: اگر اين نسبتها كه
به مادرم مىدهى راست است، خداوند او را بيامرزد و از گناهش در گذرد و اگر دروغ
است از گناه تو بگذرد كه به او نسبت ناروا دادى.»
گذشت و بردبارى امام باقر (ع)، او را دگرگون ساخت و آن مرد به اسلام
روى آورده، به يگانگى خدا و بعثت رسول خدا (ص) اقرار كرد.[1]
عيبجويى ونهى از منكر
دورى از سرزنش و عيبجويى ديگران به معناى ترك امر به معروف ونهى از
منكر نيست ولى بايد دانست كه ميان اين دو تفاوتهايى وجود دارد:
1- عيبجو در پى كشف عيب ديگران است ولى ناهى ازمنكر نبايد در صدد
پىجويى و كشف منكر ديگران باشد.
2- فرد عيبجو به منظور توهين و تحقير و رسوا سازى طرف مقابل به
عيبجويى مىپردازد ولى نهى از منكر به دليل اصلاح مرتكب آن و زدودن منكر انجام
مىگيرد.
3- زبان عيبجو، گزنده و خرد كننده است امّا زبان ناهى از منكر،
دلسوزانه و مشفقانه.
4- عيبجويى در برابر چشم ديگران صورت مىگيرد ولى نهى ازمنكر در حد
امكان دور از چشم ديگران.
بنابراين، اگر كسى در صدد اصلاح فرد و جامعه است و عيوب ديگران را از
روى خيرخواهى به آنها تذكّر مىدهد تا برطرف نمايند، كار زشتى مرتكب نشده است،
بلكه اسلام از آن ستايش نموده است.
انتقاد سالم، آرى، عيبجويى، نه
پارهاى از مردم گمان مىكنند، انتقاد همان عيبجويى است، درحالى كه
انتقاد با