ترديدى نيست كه دنياى امروز، بر اثر بى پناهى و بى ايمانى مىسوزد.
اگر نسل جوان در برابر فرهنگ پست دنياى استكبار، ايمان واعتقاد به خدا داشته و خود
را بنده او بداند، اعتمادش به او باشد و خود را از افسار گسيختگى و بى بند و بارى،
نجات داده و به وظايف بندگى خود عمل كند، استعدادها و نيروهاى باطنى او، شكوفا
مىشود. بخشش الهى و زينت انسانى كه همانا داشتن اخلاق پسنديده و سجاياى اخلاقى
است، شامل حالش مىگردد، بطورى كه پناهگاه مطمئن پيدا كرده و در بن بستهاى زندگى،
تن به خودكشى، اعتياد، فحشا و مانند آن نمىدهد.
دشمنان اسلام، همواره ايمان ملّتها، بويژه نسل جوان را، نشانه گرفته
و مىخواهند آن نور الهى را خاموش كنند. بديهى است كه وقتى چراغ ايمان، در دلها
خاموش شد، اصول انسانى و ارزشهاى والاى اخلاقى، زود ضربه پذير گشته و از هم
مىپاشد؛ زيرا اخلاق و ايمان، رابطه متقابل با همديگر دارند. ايمان مانند درختى
است كه اخلاق پسنديده و خصلتهاى پاك انسانى نظير سخاوت، شجاعت، عدالت، عفت، صبر و
شكيبايى و ... شاخ و برگهاى آن هستند. وقتى اصل درخت از ريشه خشكيد، شاخههايش نيز
خشكيده، بى ثمر مىگردد و برگهايش نيز به زمين ريخته، لگدمال مىشود.
از آنچه بيان شد، معلوم مىشود كه ايمان، پشتوانه اخلاق پسنديده است
و بدون آن ارزشهاى اخلاقى فرو مىپاشد. اخلاق به وسيله ايمان ضمانت شده و ايمان
نيز به وسيله اخلاق حفظ مىگردد. ايمان در اخلاق و رفتار انسان تجلّى كرده و اخلاق
نيز ايمان را تقويت كرده، رشد مىدهد و به كمال مىرساند. با وجود ايمان، دلها
ازتاخت و تاز خواستههاى حيوانى وانحرافات اخلاقى ايمن مانده، حفظ مىشود.
اينك براى تكميل بحث (ارتباط اخلاق و ايمان) به چند حديث از
اميرمؤمنان على