اسم الکتاب : احوال و اقوال شيخ ابوالحسن خرقانى المؤلف : مينوى، مجتبى الجزء : 1 صفحة : 147
664
مناجات شيخ ابو الحسن خرقانى قدس سرّه
(منقول از مجموعهاى در كتبخانه حفيد افندى در سليمانيّه در استانبول
به شماره 452).
شبى بعد از عبادت و اوراد بخداوند سبحانه و تعالى شيخ ابو الحسن
خرقانى مناجات كرد و گفت:
«خداوندا، فرداى قيامت بوقت آنكه نامه اعمال هر يكى بدست دهند و
كردار هر يكى بريشان نمايند چون نوبت بمن آيد و فرصت يابم من دانم كه چه جواب
معقول گويم.»
پس در حال. به سرّش ندا آمد كه «يا ابا الحسن، آنچه روز حشر خواهى
گفتن در اين وقت بگو»، گفت:
«خداوندا، چون مرا در رحم مادر بيافريدى در ظلمات عجزم بخوابانيدى، و
چون در وجود آوردى معده گرسنه را با من همراه كردى تا چون در وجود آمدم از گرسنگى
مىگريستم، و چون مرا در گهواره نهادندى پنداشتم كه فرج آمد پس دست و پايم ببستند
و خسته كردند، و چون عاقل و سخنگوى شدم گفتم بعد اليوم آسوده مانم، به معلّمم
دادند، به چوب ادب دمار از روزگارم برآوردند و از وى ترسان مىبودم، و چون از ان
درگذشتم شهوت بر من مسلّط كردى تا از تيزى شهوت به چيزى ديگر نمىپرداختم، و چون
از بيم زنا و عقوبت فساد زنى را در نكاح آوردم فرزندانم در وجود آوردى و شفقت
ايشان در درونم گماشته، و در غم خورش و لباس ايشان عمرم ضايع كردى، و چون از ان
درگذشتم پيرى و ضعف بر من گماشته و درد اعضا بر من نهادى، و چون از ان درگذشتم
گفتم مگر چون وفات من برسد بياسايم بدست ملك الموت مرا گرفتار كردى تا به تيغ
بىدريغ به صد
اسم الکتاب : احوال و اقوال شيخ ابوالحسن خرقانى المؤلف : مينوى، مجتبى الجزء : 1 صفحة : 147