اسم الکتاب : احوال و اقوال شيخ ابوالحسن خرقانى المؤلف : مينوى، مجتبى الجزء : 1 صفحة : 106
را از جايگاه نتوانند جنبانيد».
517 و هم وى گفته كه «هرگز با كسى صحبت
مداريد كه شما گوئيد خدا، و او گويد چيز ديگر.»
518 و هم وى گفته كه «اندوه طلب كن تا آب
چشمت پديد آيد، كه حق، تعالى، گريه بندگان را دوست مىدارد.»
519 و هم وى گفته كه «وارث رسول ص آن كس بود
كه به فعل رسول اقتدا كند، نه آن بود كه روى كاغذ سياه كند.»
520 شبلى گفته است «آن خواهم كه نخواهم»، و
وى گفته است كه «اين هم خواستى است.»
521 و هم وى گفته كه «امروز چهل سال است كه
تا در يك وقتم، و حق به دلم مىنگرد بجز خود را نمىبيند. ما بقى فىّ لغير اللّه
شىء و لا فى صدرى لغيره قرار.»
522 وى گفته است كه «چهل سال است كه نفسم يك
شربت آب سرد مىخواهد يا شربت دوغ ترش مىخواهد، و هنوز وى را ندادهام.»
523 و هم وى گفته «علماء و عبّاد در جهان
بسيارند، ترا از ان بايد بودن كه روز به شب آرى چنانكه حقّ پسندد، و شب به روز آرى
چنانكه حقّ پسندد.»
524 و هم وى گفته كه «روشنترين دلها آن بود
كه در ان خلق نبود، و بهترين كارها آن بود كه در ان انديشه مخلوق نبود، و
حلالترين نعمتها آن بود كه به جهد تو بود، و بهترين رفيقان آن بود كه زندگانيش با
حق بود.»
(نفحات الانس چاپ 1336 طهران ص 298 تا 299).
اسم الکتاب : احوال و اقوال شيخ ابوالحسن خرقانى المؤلف : مينوى، مجتبى الجزء : 1 صفحة : 106