ظاهراً مصراع اول ناظر است بدانچه درباره علائم قيامت نقل كردهاند
كه: مردم اكثر بدكار مىشوند و خداوند نور ماه و آفتاب را مىگيرد و آنها سيه فام
مىگردند و از مغرب طلوع مىكنند. قصص الانبياء ثعلبى، طبع مصر، ص 18 و 19 [ص 77
شرح مثنوى]
بحارالأنوار 70 370 باب 138 (1) و در حديث است كه پنج چيز در برابر
پنج چيز است: هيچ جمعيتى پيمان نشكستند جز آنكه خداوند دشمنشان را بر آنان مسلط
گردانيد. و به غير فرمان الهى حكم نرانيدند جز آنكه تنگدستى در ميان آنان آشكار
شد. و در آنان فحشا و منكرات بروز نكرد جز آنكه مرگ و مير بينشان فراوان گشت. و كم
فروشى ننمودند مگر آنكه از روئيدنى ها محروم و به قحطى دچار شدند. و منع زكات
نكردند جز آن كه باران از آنان دريغ داشته شد
[1] - پنج چيز سبب پنج چيز ديگر مىشود: 1) هيچ مردمى
پيمان شكنى نكردند مگر اين كه خداوند دشمن را بر آنان مسلط كرد. 2) به حكمى غير
الهى مبادرت نورزيدند مگر اين كه فقيرشان كرد. 3) به فحشا دامن نزدند مگر اين كه
مرگ و ميرشان را زياد كرد. 4) كم فروشى نكردند مگر اين كه به خشك سالى و قحطى
گرفتارشان كرد. 5) منع زكات نكردند مگر اين كه باران را از آنان دريغ داشت.
[2] - هيچ مردمى منع زكات نكردند مگر اين كه خداوند
آنان را به خشكسالى دچار ساخت.