responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 75

[آدمى را آفتى چون شهرت است‌]

123-

«خويش را رنجور سازى زار زار

تا تو را بيرون كنند از اشتهار

كه اشتهار خلق بند محكم است‌

در ره اين از بند آهن كى كم است. [1]

اينك حكايتى در فرار مولانا از شهرت: «روزى حضرت مولانا رو به ياران كرده فرمود كه چندان كه ما را شهرت بيشتر شد و مردم به زيارت ما مى‌آيند و رغبت مى‌نمايند از آن روز باز از آفت آن نياسودم. زهى كه راست مى‌فرمود حضرت مصطفاى ما كه‌

الشُّهْرَةُ آفَةٌ وَ الرَّاحَةُ فى الْخُمُول‌

(شهرت آفت و گرفتارى است و آسايش در گم نامى است.) و پيوسته اصحاب را از آفت شهرت حذر مى‌فرمود.» مناقب افلاكى، طبع انقره، ص 226 [ص 589 شرح مثنوى‌]

[ «بود بازرگان و او را طوطيى»/ با سليمان گفت مرغك راز خويش/ بشنو از عطّار اينك قصّه را]

124-

«بود بازرگان و او را طوطيى‌

در قفس محبوس زيبا طوطيى‌

مأخذ اين قصه كه در قرن ششم شهرت داشته و خاقانى در تحفة العراقين بدان اشاره كرده و گفته است:

من مرده به ظاهر از پى جَست‌

چون طوطى كاو بمُرد وارست‌

حكايت ذيل است:

در روزگار سليمان- 7- شخصى در بازار مرغكى خريد كه او را هزار دستان گويند. اگر او را در نوا هزار دستان است تو را در هوا هزار دستان بيش است. او را در نوا و تو را در بى‌نوايى. آن مرغك را به خانه برد و آنچه شرط او بود از قفس و جاى و آب و علف بساخت. و به آواز او مستأنس مى‌بود. يك روز، مرغكى بيامد هم از جنس او بر قفس نشست و چيزى به قفس او فرو گفت. آن مرغك نيز بانگ نكرد. و مرد آن قفس برگرفت و پيش سليمان آورد و گفت اى رسول اللّه اين مرغك ضعيف را به بهاى گران بخريدم. و به آنچه شرط اول است از جاى و آب و علف، قيام نمودم تا براى من بانگ كند روزى چند بانگ كرد و مرغكى بيامد و چيزى به قفس او فرو گفت، اين مرغك گنگ شد. از او بپرس تا چرا اوّل بانگ كرد و اكنون نمى‌كند؟ و آن مرغك را گفت چرا بانگ نمى‌كنى؟ مرغك گفت يا رسول اللّه من مرغى بودم هرگز دام و دانه صياد ناديده. و صيّادى بيامد و در گذر من دامى بگسترد. و دانه چند در آن دام فشاند من چشم حرص‌

______________________________ [1]

عَنْ أَبي عَبْد اللَّه 7 قَالَ: الشُّهْرَةُ خَيْرُهَا وَ شَرُّهَا في النَّار.

امام صادق 7 مى‌فرمايد: شهرت، خير و شرش هر دو در آتش است.

الكافي ج 6 ص 445 باب كراهية الشهرة.

اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 75
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست