(بايزيد از بهر اين كرد احتراز) (281) (بت ستودن بهر دام عامه را) (549) (بچّه بيرون آر از بيضه نماز) (293) (بخل من للَّه عطا للَّه و بس) (146) (بُد ز گستاخى كسوف آفتاب) (9) (بر شتر چشم افكَند همچون حمام) (436) (بر كريمى كردهاى ظلم و ستم) (577) (برگ بىبرگى همه اقطاع اوست) (336) (بر مسلمانان نمىآرى تو رحم) (409) (بر هوا تأويل قرآن مىكنى) (55) (بر يكى اشتر بود اين دو دَرا) (568) (بسته در زنجير چون شادى كند) (29) (بس جفا گويند شه را پيش ما) (492) (بس دعاها كان زيان است و هلاك) (158) (بعد از آنت جان احمد لب گزد) (379) (بعد از آن گفتش سخنهاى دقيق) (73) (بشنو از اخبار آن صدر صدور) (22) (بعد ضدّ رنج آن ضدّ دگر) (323) (بكشمش يا خود دهم او را عذاب) (443) (بگذر اى مؤمن كه نورت مىكشد) (399) (بند بگسل باش آزاد اى پسر) (2) (بل جفا را هم جفا جفّ القلم) (493) (بل زر مضروب ضرب ايزدى) (334) (بلك از او كن عاريت چشم و نظر) (343) (بلكه ايشان را شفاعتها بُوَد) (285) (بلكه رزقى از خداوند بهشت) (300) (بندگان دارند لا بد خوى او) (461) (بندگان خاص علّام الغيوب) (187) (بنده مؤمن تضرّع مىكند) (593) (بنگرم سرّ عالمى بينم نهان) (337) (بود اميرى خوش دلى مىخوارهاى) (502) (بود بازرگان و او را طوطىاى) (75) (بود ذكر حيلهها و شكل او) (30) (بود شاهى در جهودان ظلم ساز) (19) (بود شاهى در زمانى پيش از اين) (2) (بود شاهى شاه را بُد سه پسر) (584) (بود شخصى مفلسى بىخان و مان) (172) (بود در انجيل نام مصطفى) (30) (بود درويشى به كهسارى مقيم) (275) (بود درويشى درون كشتىاى) (239) (بود شيخى دايماً او وامدار) (163) (بود شيخى رهنمايى پيش از اين) (283) (بود كمپيرى نود ساله كلان) (545) (بود كورى كاو همىگفت الامان) (209) (بود گبرى در زمان بايزيد) (498) (بود لقمان پيش خواجهى خويشتن) (140) (بود مردى پيش از اين نامش نصوح) (472) (بود مردى صالحى ربّانىاى) (458) (بود يك ميراثى مال و عقار) (591) (بو مسيلم گفت خود من احمدم) (377) (بوى عطرش زد ز عطّاران راد) (347) (بهر آن پيغمبر اين را شرح ساخت) (471) (بهر اظهار است اين خلق جهان) (405) (بهر اين بعضى صحابه از رسول) (22)