وَ لا نَبِيٍّ إِلَّا إِذا تَمَنَّى
أَلْقَى الشَّيْطانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ[1].
(سوره حج، آيه 52) نقل كردهاند و آن روايت را محققين شيعه مقبول ندارند[2]. تفسير طبرى، ج 17، ص 119- 121 و
تفسير ابو الفتوح، ج 3، ص 605 [ص 206 قصص مثنوى]
بخارى، ج 1، ص 6، مسلم، ج 1، ص 49، جامع صغير، ج 2، ص 203، مسند
احمد، ج 3، ص 206، 251 و به وجوه ديگر مسند احمد، ج 1، ص 89، ج 2، ص 192، 310، ج
3، ص 176، جامع صغير، ج 1، ص 89.
[1] - ما پيش از تو هيچ رسول يا نبىاى را نفرستاديم
مگر آن كه چون به خواندن آيات مشغول شد، شيطان در سخن او چيزى افكند ...
[2] - ذيلًا توضيح استاد محمد تقى جعفرى به نقل از جلد
13 كتاب تفسير و نقد و تحليل مثنوى پاورقى صفحه 539 آورده مىشود: داستان غرانيق
چنين است كه پيامبر اكرم مشغول خواندن سوره وَ النّجم بود. وقتى كه به آيه أَ
فَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى( آيا
بتها لات و عزى و منات را ديديد؟) رسيد، شنيده شد كه: تلْكَ الْغَرَانيقُ الْعُلَى
وَ انَّ شفَاعَتَهُنَّ لَتُرْتَجَى( آن بتها چيزهاى بزرگى و سربلندى هستند و
شفاعتشان مورد اميدوارى است). نقل شده كه اين جمله را شيطان موقعى گفت كه پيامبر
پس از خواندن دو آيه مزبور اندكى سكوت كردند.
و كسانى كه جمله فوق را به پيامبر
نسبت مىدهند خطا و غلط بزرگى مرتكب مىشوند. احتمال ديگر هم وجود دارد كه قوى است
و آن اين است كه گوينده يكى از بتپرستها بود كه در همان مجلس وجود داشته است.
[3] - نشانه ايمان داشتن هر يك از شما اين است كه آنچه
را براى خود دوست دارد براى برادرش نيز دوست داشته باشد.