responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 526

اخَذَ الْعُصْفُورُ الْحَبَّةَ فَخَنَقَهَا الْفَخُّ فَقَالَ انْ كَانَ كُلُّ الْعبَاد يَخْنَقُونَ خَنْقَكَ فَلَا خَيْرَ فى الْعبَادَة[1].

نيز رجوع كنيد به: ارشاد الاديب، ج 6، ص 243- 242، طبع اروپا و كتاب الاذكياء، ص 157- 156. [ص 197 قصص مثنوى‌]

[قصه دزد قوچ‌]

902-

«آن يكى قُچ داشت از پس مى‌كشيد

دزد قُچ را برد حبلش را بريد


[1] - مالك بن دينار گفته است مَثَل قرآن خوانان روزگار ما، مَثَل مردى است كه( براى شكار پرندگان) دام نهاده بود. گنجشكى به آن دام نزديك شد و پرسيد چرا در خاك نشسته‌اى؟ گفت براى اين كه خاكى و متواضع هستم. پرسيد چرا قدت خميده؟ گفت به خاطر عبادت فراوان است. پرسيد دانه‌اى كه روى زمين افتاده است براى چيست؟ گفت براى روزه داران آماده‌اش كرده‌ام. گفت عجب همسايه خوبى هستى! خورشيد تازه غروب كرده بود كه گنجشك( بيتابانه) به طرف دانه رفت. اما برداشتن دانه همان بود و به دام افتادن وى همان! سخن آخر گنجشك اين بود: اگر قرار باشد عبادت كنندگان صياد اين و آن شوند ديگر از عبادت انتظار خيرى نبايد داشت!

اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 526
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست