responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 421

[خواست احمد 6 تا كه بيند جبرئيل‌]

716-

«مصطفى مى‌گفت پيش جبرئيل‌

كه چنان كه صورت توست اى خليل‌

مر مرا بنما تو محسوس آشكار

تا ببينم من تو را نظّاره‌وار

مأخذ آن خبر ذيل است:

عَنْ عَبْد اللَّه قَالَ‌ ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى‌ قَالَ رَأَى جبْريلَ عَلَيْه السَّلامُ لَهُ ستّمائَة جَنَاح‌[1]

(صحيح مسلم، ج 1 ص 109) و در احياء العلوم، ج 2، ص 201 آمده است:

وَ قَدْ رَأَى رَسُولُ اللَّه صَلَّى اللَّهَ عَلَيْه وَ آله وَ سَلَّمَ جبْرَئيلَ عَلَيْه السَّلَامُ مَرَّتَيْن فى صُورته وَ اخْبَرَ عنْهُ بأَنَّهُ سَتَرَ الافُقَ‌[2].

نيز رجوع كنيد به همان كتاب، ج 3، ص 30 و در جزء چهارم از همان كتاب، صفحه 130 روايت شده است:

وَ رَأَى رَسُولُ اللَّه 6 صُورَة جبْريلَ عَلَيْه السَّلَامُ بالابْطَح فَصَعقَ‌[3].

و در همان جزء از احياء العلوم، صفحه 280 اين روايت به طريقى كه با نقل مولانا مناسب‌تر است آمده:

وَ لذَلكَ قَالَ النَّبىُّ 6 لجبْريلَ عَلَيْه السَّلَامُ احبُّ انْ ارَاكَ فى صُورتكَ الَّتى هىَ صورتُكَ فَقَالَ لَا تُطَيقُ ذَلكَ قَالَ بَلْ ارنى فَوَاعَدَهُ الْبَقيعَ فى لَيْلَةٍ مُقْمرَةٍ فَاتَاهُ فَنَظَرَ النَّبىُّ 6 فَاذَا هُوَ به قَدْ سَدَّ الافُقَ يَعْنى جَوَانبَ السَّمَاء فَوَقَعَ النَّبىُّ 6 مَغْشياً عَلَيه فَافَاقَ وَ قَد عَادَ جبْريلُ لصُورَته الاولَى‌[4].

و در طبقات ابن سعد، جزء سوم از قسم اول، ص 6، اين حكايت بدين طريق نقل شده است:

عَنْ عَمَّار بْن ابى عَمَّار انَّ حَمْزَةَ بْنَ عَبْد الْمُطَّلب سَأَلَ النَّبىَّ 6 انْ يُريَهُ جبْريلُ فى صُورته فَقَالَ انَّكَ لَا تَسْتَطيعُ انْ تَرَاهُ قَالَ بَلىَ قَالَ فَاقْعُدْ مَكَانَكَ قَالَ فَنَزَلَ جبْريلُ عَلَى خَشَبَة فِى الْكَعْبَة كَانَ الْمُشْرِكُونَ يَضَعُونَ ثِيَابَهُمْ عَلَيْهَا اذَا طَافُوا بِالْبَيْتِ فَقَالَ ارْفَعْ طَرْفَكَ فَانْظُرْ فَنَظَرَ فَاذَا قَدَمَاهُ مِثْلُ الزَّبَرْجَدِ الاخْضَرِ فَخَرَّ مَغْشِياً عَلَيْهِ‌[5].

نيز رجوع كنيد به همان كتاب، جزء اول از قسم اول، صفحه 129- 130 و تفسير ابو الفتوح، ج 4 صفحه 382 و ج 5 ص 176 و ص 483. [ص 154 قصص مثنوى‌]


[1] - از عبد اللّه نقل شده منظور از اين آيه قرآن كه« قلب پيامبر آنچه را ديد تكذيب نكرد- سوره نجم، آيه 11-»، ديده شدن جبرئيل است به هيئت اصلى خود توسط پيامبر. او داراى ششصد بال بود.

[2] - رسول خدا6 دو بار جبرئيل را با چهره واقعيش ديده است. و در باره‌اش فرمود هر گاه ظاهر مى‌شد( به سبب عظمت و بزرگيش) سراسر افق را مى‌پوشانيد.

[3] - رسول خدا6 جبرئيل را با صورت اصليش در دشت ديد. و از هيبت او بى‌هوش شد.

[4] - به همين جهت پيامبر6 به جبرئيل( ع) گفت دوست دارم تو را با چهره واقعى ببينم. جبرئيل گفت طاقت آن را ندارى. پيامبر6 خواسته‌اش را تكرار كرد. جبرئيل هم وعده داد كه در يك شب مهتابى در بقيع به شكل اصلى خود ظاهر شود. آن شب فرا رسيد. و وقتى جبرئيل ظاهر شد پيامبر6 ديد بر اثر آن افق و اطراف آسمان مسدود گرديد. در آن حال بى‌هوش شد. تا اين كه جبرئيل به هوشش آورد. و اين بار جبرئيل به صورت غير اصلى- مثل هميشه- بر پيامبر ظاهر گرديد.

[5] - از عمّار بن ابى عمار نقل شده كه گفت حمزة بن عبد المطلب از پيامبر درخواست كرد كه جبرئيل را به صورت اصليش به او نشان دهد. پيامبر6 فرمود طاقت ديدن او را به صورت اصليش ندارى. حمزه گفت طاقت دارم.

پيامبر فرمود پس در جايت بنشين. هم اكنون جبرئيل بر روى تخته چوبى، كه مشركان به هنگام طواف كعبه، لباس خود را روى آن مى‌گذارند، فرود آمد.

چشمت را بالا بگير و نگاهش كن. حمزه وقتى نگاه كرد، دو پايش را ديد كه مانند زبرجد سبز مى‌درخشد. و از هيبت آن بى‌هوش به زمين افتاد.

اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 421
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست