دفتر چهارم
[حق تو را باشد چو باشى بهر حق]
552-
«كان للّه بودهاى در ما مَضَى
تا كه كان اللّهُ له آمد جزا
اشاره به حديثى است كه در ذيل شماره (149) ذكر شده است.
[ص 106 احاديث مثنوى]
[ «پس ملايك رَبِّ سَلِّم مىزنند»]
553-
«انبيا با دشمنان بر مىتنند
پس ملايك رَبِّ سَلِّم مىزنند
تعبير:
رَبِّ سَلِّم
- مستفاد است از حديثى كه در ذيل شماره (503) مذكور آمد [ص 106 احاديث مثنوى]
[ربِّ خود را گر شناسى از خداست]
554-
«بلك از او كن عاريت چشم و نظر
پس ز چشم او به روى او نگر
مناسب است با مضمون حديث:
اعرفُوا اللَّهَ باللَّه
- كه در ذيل شماره (16) مستند آن را مىتوان ديد.
[چون كه وقف حق شوى حق يار توست]
555-
«تا شوى ايمن ز سيرىّ و ملال
گفت كان اللّهُ له زين ذَو الجلال
مقصود حديثى است كه در ذيل شماره (149) نوشته آمد.