اشاره به حديثى است كه در ذيل شماره (149)
مذكور شد. [1] [ص 104 احاديث مثنوى]
[ «از سليمان گشت پشّه داد خواه»]
544-
«پشّه
آمد از حديقه وز گياه
وز سليمان گشت پشّه داد خواه
اين حكايت را شيخ عطار در اسرار نامه به طريق ذيل نظم كرده است:
يكى
پشّه شكايت داشت از باد
به
نزديك سليمان شد به فرياد
كه
تا كى باد تندم در زمانى
بيندازد
جهانى در جهانى
به
ساعت باز خر اين تن و جان را
و
گر نه بر تو بفروشم جهان را
سليمان
پشّه را نزديك بنشاند
پس
آنگه باد را نزديك خود خواند
چو
آمد باد از دورى به تعجيل
گريزان
شد از او پشّه به صد ميل
سليمان
گفت نيست از باد بىداد
و
ليكن پشّه مىنتواند استاد
چو
بادى مىرسد او مىگريزد
چگونه
پشّه با پيلى ستيزد
و عراقى در كتاب لمعات اين حكايت را بدين گونه آورده است: پشه پيش
سليمان از باد به فرياد آمد. سليمان گفت كه خصم خود را حاضر كن. پشه گفت اگر مرا
طاقت مقاومت كردن بودى از باد به فرياد نيامدمى.
[ص 106 قصص مثنوى]
[ «ظلم را ظلمت بود اصل و عَضُد»]
545-
«چون
برآمد نور ظلمت نيست شد
ظلم را ظلمت بود اصل و عَضُد
مستفاد از روايتى است كه در ذيل شماره (101) ياد شده است. [2] [ص 104
احاديث مثنوى]
تفسير ابو الفتوح، (روض الجنان و روح الجنان) ج 5، ص 548 و در طبع
كنگره ج 20 ص 317 [ص 104 احاديث مثنوى]
______________________________
[1] اشاره است به اين حديث:
مَنْ كَانَ للَّه كَانَ اللَّهُ لَه (1).
بحار الانوار ج 82 ص 319 و كشف الاسرار (انتشارات دانشگاه تهران) ص
562 و 371 [ص 19 احاديث مثنوى] (1) كسى كه خود را وقف راه خدا كند خدا هم مدافع
اوست.
[2] ظاهراً مستفاد است از مضمون حديث ذيل:
عن جابر بن عبد الله يرفعه قَالَ: اتَقُوا الظُّلْمَ فَإنَّ
الظُّلْمَ ظُلُمَاتٌ يَوْمَ الْقيَامَة وَ اتَّقُوا الشُّحَ فَإنَّ الشُّحَّ
أَهْلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ حَمَلَهُمْ عَلَى أَنْ سَفَكُوا دمَاءَهُمْ وَ
اسْتَحَلُّوا مَحَارمَهُمْ (1).
مجموعة ورام ج 1 ص 56 باب الظلم و مسلم، ج 8، ص 18 و جامع صغير، ج
1 ص 8 و با تفاوت مختصر- احياء العلوم، ج 3، ص 174 [ص 13 احاديث مثنوى] (1) از
ظلم بپرهيزيد كه منشأ ظلمتهاى روز قيامت است و نيز از بخل اجتناب ورزيد كه گذشتگان
شما را هلاك كرد و آنان را تا به آنجا رسانيد كه خون يكديگر را ريختند و محارم را
بر خود حلال كردند.
[1] - هنگامى كه يتيم بگريد عرش خدا از اثر آن مىلرزد.