responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 333

[ «عطوفت حضرت حق بر قهر او سابق شده است»]

522-

«رحمتش سابق بُده است از قهر، زان‌

تا ز رَحمت گردد اهل امتحان‌

رحمتش بر قهر از آن سابق شده است‌

تا كه سرمايه وجود آيد به دست‌

مستفاد از مضمون خبرى است كه در ذيل شماره (193) ذكر كرديم. [1] [ص 100 احاديث مثنوى‌]

[ «زير ظاهر باطنى هم قاهر است»]

523-

«حرف قرآن را مدان كه ظاهر است‌

زير ظاهر باطنى هم قاهر است‌

مبتنى است بروايتى كه در ذيل شماره (443) نقل كردهايم. [2] [ص 100 احاديث مثنوى‌]

[ «هين تو كار خويش كن اى ارجمند»]

524-

«آن كه فرموده است او اندر خطاب‌

كُرّه و مادر همى‌خوردند آب‌

اين تمثيل مأخوذ است از گفته حكيم سنايى:

آن كُرّه‌اى به مادر خود گفت چون كه ما

آبى همى‌خوريم صغيرى همى‌زنند

مادر به كرّه گفت برو بى‌هده مگوى‌

تو كار خويش كن كه همه ريش مى‌كنند

[ص 125 قصص مثنوى‌]

[ «قلب مؤمن هست بين اصبعين»]

525-

«در كف حق بهر داد و بهر زَين‌

قلب مؤمن هست بَينَ اصبَعَين‌

اشاره به روايتى است كه در ذيل شماره (55) مذكور است. [3] [ص 125 احاديث مثنوى‌]

[بانگ شيطان گلّه‌بان اشقياست‌]

526-

«بانگ ديوان گلّه‌بان اشقياست‌

بانگ سلطان پاسبان اولياست‌

______________________________ [1] اشاره بدين حديث است:

قَالَ رَسُولُ اللَّه 6 إنَّ اللَّهَ تَعَالَى كَتَبَ كتَاباً بيَده لنَفْسه قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ السَّمَاوَات وَ الْأَرْضينَ وَ وَضَعَهُ تَحْتَ الْعَرْش فيه: رَحْمَتي سَبَقَتْ غَضَبي.

(رسول خدا 6 فرمودند: خداى متعال كتابى را با قلم قدرتش براى خودش قبل از آفريدن آسمانها و زمين‌ها نوشت و در زير عرش جاى داد، در آن نوشته شده: «رحمت من بر غضبم پيشى گرفته است»).

روضة الواعظين ج 2 ص 503

عَن الْهَيْثَم بْن وَاقدٍ الْجَزَريِّ قَالَ: سَمعْتُ أَبَا عَبْد اللَّه 7 يَقُولُ: إنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَ نَبيّاً منْ أَنْبيَائه إلَى قَوْمه وَ أَوْحَى إلَيْه أَنْ قُلْ لقَوْمكَ إنَّهُ لَيْسَ منْ أَهْل قَرْيَةٍ وَ لَا أُنَاسٍ كَانُوا عَلَى طَاعَتي فَأَصَابَهُمْ فيهَا سَرَّاءُ فَتَحَوَّلُوا عَمَّا أُحبُّ إلَى مَا أَكْرَهُ إلَّا تَحَوَّلْتُ لَهُمْ عَمَّا يُحبُّونَ إلَى مَا يَكْرَهُونَ وَ لَيْسَ منْ أَهْل قَرْيَةٍ وَ لَا أَهْل بَيْتٍ كَانُوا عَلَى مَعْصيَتي فَأَصَابَهُمْ فيهَا ضَرَّاءُ فَتَحَوَّلُوا عَمَّا أَكْرَهُ إلَى مَا أُحبُّ إلَّا تَحَوَّلْتُ لَهُمْ عَمَّا يَكْرَهُونَ إلَى مَا يُحبُّونَ وَ قُلْ لَهُمْ: إنَّ رَحْمَتي سَبَقَتْ غَضَبي فَلَا تَقْنَطُوا منْ رَحْمَتي فَإنَّهُ لَا يَتَعَاظَمُ عنْدي ذَنْبٌ أَغْفرُهُ وَ قُلْ لَهُمْ: لَا يَتَعَرَّضُوا مُعَاندينَ لسَخَطي وَ لَا يَسْتَخفُّوا بأَوْليَائي فَإنَّ لي سَطَوَاتٍ عنْدَ غَضَبي لَا يَقُومُ لَهَا شَيْ‌ءٌ منْ خَلْقي.

كافى ج 2 ص 274 باب الذنوب ح 25

قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سَبَقَتْ رَحْمَتي غَضَبي (1).

كنوز الحقائق، ص 89 مسند احمد، ج 2، ص 242، 258، 397، مسلم، ج 8 ص 95.

انَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمَّا خَلَقَ الْخَلْقَ كَتَبَ بيَده عَلَى نَفْسه انَّ رَحْمَتي تَغَلَّبَ غَضَبي (2).

جامع صغير، ج 1، ص 72

كَتَبَ رَبُّكُم عَلَى نَفْسه بيَده قَبْلَ انْ يَخْلُقَ الْخَلْقَ رَحْمَتي سَبَقَتْ غَضَبي (3).

جامع صغير، ج 2، ص 89 [ص 26 احاديث مثنوى‌] (1) خداى- عزّ و جلّ- فرمود رحمت من بر غضبم پيشى گرفته است.

(2) خداوند متعال به هنگام آفريدن مخلوقات، با دست خويش به خودش نوشت: قطعاً رحمت من بر غضبم غالب مى‌شود.

(3) پروردگارتان قبل از آن كه شما را بيافريند با دست خويش به خودش نوشته است قطعاً رحمت من بر غضبم غلبه كرده است.

[2] اشاره بدين حديث است كه در مقدمه هشتم از مقدمات تفسير صافى و در عوالى اللئالى ج 4 ص 107 ديده مى‌شود:

إنَّ للقُرآن ظَهراً وَ بَطناً وَ لبَطنه بَطناً إلَى سَبعَة أَبْطُنٍ‌

(1).

و ممكن است كه اشاره باشد به روايت ذيل:

كَانَ الكتَابُ الاوَّلُ نَزَلَ من بَاب وَاحدٍ عَلى حَرفٍ وَاحدٍ وَ نَزَلَ القُرآنُ من سَبعَة ابوَابٍ عَلى سَبعَةٍ احرُفٍ زَجرٍ وَ امرٍ وَ حَلَالٍ وَ حَرَامٍ وَ مُحكَمٍ وَ مُتَشَابهٍ وَ امثَالٍ فَاحلُّوا حَلَالَهُ وَ حَرِّمُوا حَرَامَهُ وَ افعَلُوا مَا أُمرتُم به وَ انتَهُوا عَمَّا نُهيتُم عَنهُ وَ اعتَبرُوا بامثَاله وَ اعمَلُوا بمُحكَمه وَ آمنُوا بمُتَشَابهه وَ قُولُوا آمَنَّا به كُلُّ من عند رَبِّنَا (2).

تفسير طبرى، طبع مصر، ج 1، ص 22 و نزديك بدان اين روايت است:

انزلَ القُرآنُ عَلى سَبعَة احرُفٍ امرٍ وَ زَجرٍ وَ تَرغيبٍ وَ تَرهيبٍ وَ جَدَلٍ وَ قَصَصٍ وَ مَثَلٍ (3).

همان كتاب، ص 23 و معنى مصراع دوم مناسبت دارد با مضمون اين خبر:

انَّ هذَا القُرآنَ مَأدبَةُ اللَّه فَاقبَلُوا من مَأدبَته مَا استَطَعتُم (4).

مستدرك حاكم، ج 1، ص 555 [ص 83 احاديث مثنوى‌] (1) قرآن ظاهرى دارد و باطنى. باطنش باطن ديگرى دارد و همين طور تا هفت بطن تو در تو در قرآن هست.

(2) كتاب اول (ظاهراً اشاره به كتب آسمانى قبل از قرآن است) با يك باب و يك حرف نازل شد ولى قرآن با هفت باب و هفت حرف: نهى، امر، حلال، حرام، محكم، متشابه و امثال. بنا بر اين حلالش را حلال دانيد و حرامش را حرام. به آنچه امر شده‌ايد عمل كنيد و از آنچه نهى شده‌ايد خود دارى كنيد. از مثال‌هاى قرآن عبرت گيريد. محكمات را به كار بنديد و به متشابهات ايمان آوريد و بگوييد همه قرآن از طرف پروردگار ماست و به همه آن ايمان داريم.

(3) قرآن بر اساس هفت حرف (موضوع) نازل شده است: امر، نهى، ترغيب (به جهان ديگر)، بر حذر داشتن (از اين جهان)، جدل، قصه و مَثَل.

(4) اين قرآن سفره گسترده خدا براى پذيرايى است. تا مى‌توانيد به نعمتهاى آن روى آوريد.

[3] اشاره است به حديث ذيل:

عَن النَّبيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْه وَ آله: إنَّ قُلُوْبَ بَني آدَمَ كُلَّهَا بَيْنَ إصْبَعَيْن منْ أَصَابع الرَّحْمن يُصَرِّفُها كَيْفَ شَاءَ ثُمَّ يَقُولُ رَسُولُ اللَّه صَلَّى اللهُ عَلَيْه وَ آله عنْدَ ذلكَ: اللَّهُمَّ مُصَرِّفَ الْقُلُوب اصْرفْ قُلُوبَنا إلى طاعَتكَ (1)

تنزيه الأنبياء : صفحه 125 (1) از پيامبر اكرم 6 نقل شده كه فرمود: دلهاى آدميان كلًا بين دو انگشت از انگشتان قدرت حق خداى رحمان تسليم است. و خداوند هر طور بخواهد در آن قلب تصرف مى‌كند. آنگاه فرمودند: اى خدايى كه در قلبها تصرف مى‌كنى قلب هاى ما را به اطاعت و فرمانبرداريت باز گردان و بدين صورت ديده مى‌شود در احياء العلوم، ج 1، ص 76.

قَلْبُ الْمُؤْمن بَيْنَ إصْبَعَيْن منْ أَصَابع الرَّحْمَن إنْ شَاءَ لَأَثْبَتَهُ وَ إنْ شَاءَ لَأَزَاغَهُ‌

(2).

و به صور مختلف در كنوز الحقائق ص 91 و جامع صغير، ج 1، ص 83، و ج 2، ص 151 نقل شده است.

[ص 6 احاديث مثنوى‌] (2) قلب مؤمن بين دو انگشت از انگشتان قدرت حق تسليم است، اگر بخواهد به آن قلب ثبات و استوارى مى‌دهد و اگر بخواهد به زيغ و انحراف گرفتارش مى‌كند.

اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 333
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست