الشَّيْخُ أَبُو الْفُتُوح في تَفْسيره، إنَّ اللَّهَ تَعَالَى
أَنْزَلَ في بَعْض كُتُبه الْمُنْزَلَة أَنَا عنْدَ ظَنِّ عَبْدي فَلْيَظُنَّ بي
مَا شَاءَ وَ أَنَا مَعَ عَبْدي إذَا ذَكَرَني فَمَنْ ذَكَرَني في نَفْسه
ذَكَرْتُهُ في نَفْسي وَ مَنْ ذَكَرَني في مَلَإٍ ذَكَرْتُهُ في مَلَإٍ خَيْرٍ
منْهُ وَ مَنْ تَقَرَّبَ إلَيَّ شبْراً تَقَرَّبْتُ إلَيْه ذرَاعاً وَ مَنْ
تَقَرَّبَ إلَيَّ ذرَاعاً تَقَرَّبْتُ إلَيْه بَاعاً وَ مَنْ أَتَاني مَشْياً
أَتَيْتُهُ هَرْوَلَةً وَ مَنْ أَتَاني بقرَاب الْأَرْض خَطيئَةً أَتَيْتُهُ
بمثْلهَا مَغْفرَةً مَا لَمْ يُشْركْ بي شَيْئاً.
شيخ ابو الفتوح در تفسير روض الجنان و روح الجنان، ج 2، ص: 230
نوشته است: خداوند متعال در برخى از كتابهاى فرو فرستادهاش چنين فرموده است «من
نزد گمان بندهام به من، گو هر چه خواهى به من گمان بر و من با بندهام چون مرا
ياد كند، اگر مرا در نفس خود ياد كند او را در نفس خود ياد كنم، و اگر مرا در
مجمعى ياد كند او را در مجمعى به از آن ياد كنم، و اگر بدستى به من نزديك شود، رشى
بدو نزديك شوم، و اگر رشى به من نزديك شود، بر [ى به] او [نزديك شوم]، و هر كه
به من آيد به رفتن، با او شوم به تاختن، و هر كه به من آيد باچندانى گناه كه در
همه زمين گنجد، هم چند آن مغفرت بدو آرم مادام تا با من شرك نيارد».
محدث نورى در مستدرك الوسائل ج 5 ص 298 باب 7 نيز اين حديث را از
او نقل كرده است.
[1] - خداى- عز و جل- مىفرمايد: وقتى بنده من به ياد
من باشد من هم به ياد اويم. اگر در خلوت به يادم باشد در خلوت به يادش هستم و اگر
در جمع مرا ياد كند در جمع يادش مىكنم. اينها بهترين بندگان مناند. اگر( بنده
من) يك وجب به من تقرب يابد، در عوض يك ذراع( از آرنج تا نوك انگشت) به او نزديك مىشوم.
و اگر يك ذراع به من تقرب جويد در عوض يك باع( اندازه دو دست باز شده) به او نزديك
مىشوم. اگر قدم زنان به سوى من آيد، دوان دوان به سويش مىروم!