responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 302

و از جمله در تفسير ابو الفتوح، (روض الجنان و روح الجنان) ج 4، ص 365 و در چاپ كنگره ج 16 ص 60 آمده است:

وهب گفت خداى تعالى سيزده پيغمبر را به سبا فرستاد تا ايشان را با خداى خواندند و تذكر نعمت خداى كردند. و ايشان اعتراض كردند و عدول و كفر آوردند. و گفتند: ما خداى را بر خود نعمتى نمى‌شناسيم. و اگر اين نعمت او كرده است بگوى تا باز گيرد از ما.

در قصص الانبياء كسايى، 286 روايت ذيل در باره اهل سبا ملاحظه مى‌شود:

وَ كَانُوا يَتَكَلَّمُونَ بالعَرَبيَّة وَ كَانُوا عُصَاةً طُغَاةً فَبَعَثَ اللَّهُ الَيهم ثَلَاثَةَ عَشَرَ نَبيًّا يَدعُونَهُم الَى طَاعَة اللَّه فَكَذَّبُوهُم وَ هَمُّوا بقَتلهم‌

[1].

و سؤال و جوابى كه در اين حكايت ميانه انبيا و اهل سبا مكرر شده متأثر است از آياتى كه در آغاز سوره يس در ذكر قصه رسولان مسيح و مردم انطاكيه آمده است.

سوره يس، آيه 13 به بعد [ص 113 قصص مثنوى‌]

[شاه پيلان و رسول ماه بين‌]

469-

«اين بدان ماند كه خرگوشى بگفت‌

من رسول ماهم و با ماه جفت‌

اشاره به قصه ذيل است:

آورده‌اند كه در ولايتى از ولايت‌هاى پيلان امساك باران اتفاق افتاد چنان كه چشمه‌ها خشك شد و آبها به گل رسيد. پيلان از رنج تشنگى پيش ملك خويش آمدند و بناليدند.

ملك مثال داد تا از بهر آب به هر جانب برفتند. آخر چشمه‌اى يافتند كه آن را چشمه قمر خوانند. زهى قوى و آبى بى‌پايان داشت. ملك پيلان با جملگى لشكر و حشم به آب خور.

سوى آن چشمه رفتند. و آن زمين خرگوشان بود. و لا بد ايشان را از آسيب پيل زحمتى مى‌باشد. فى الجمله از ايشان بسيار ماليده و كوفته گشتند. ديگر روز خرگوشان پيش ملك خويش رفتند و گفتند ملك مى‌داند حال ما از رنج پيلان. زودتر تداركى فرمايد كه ساعت تا ساعت باز آيند و باقى را زير پاى بسپرند. ملك گفت هر كه در ميان شما كياستى دارد بايد حاضر شود تا مشاورتى فرمايم كه امضاء عزيمت پيش از مشاورت از اخلاق مقبلان‌


[1] - آنان( اهل سبا) به زبان عربى تكلم مى‌كردند و( نسبت به خداوند) عصيان و طغيان مى‌ورزيدند. خداوند سيزده پيامبر را مبعوث كرد تا آنان را به سوى حق دعوت كنند. اما آنها پيامبران را نيز تكذيب كردند و در صدد قتل آنان برآمدند.

اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 302
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست