responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 3

سيد اسمعيل جرجانى (متوفى 531 يا 535) در كتاب ذخيره خوارزمشاهى، (تأليف 505) در بيان معالجه عشق چنين گفته است: كسى كه عشق و نام معشوق پنهانى دارد بدين طريق بتوان دانست كه معشوق او كيست. و اين، چنان باشد كه طبيب انگشت بر نبض او دارد و بفرمايد تا ناگاه نام كسانى كه گمان برند كه عشق او بر آن است ياد كنند. و صفت هر يك مى‌كنند و احوال هر يك مى‌گويند چند بار بيازمايند تا از تغيير نبض او نزديك به شنيدن نام و صفت آن كس معلوم گردد كه معشوق او كيست و چه نام است. و خواجه ابو على سينا- رحمة اللّه- مى‌گويد اين طريق آزمودم و به دست آوردم كه معشوق كيست.

و ديدم كه عاشق بيماريها كشيده بود. و قوّت او رفته و به حدّ ذبول رسيده. چون او را اميدوار كردند كه ميان ايشان وصل و صحبت خواهد بود و بدانست كه آن اميد درست است، قوّت او باز آمد و علاج پذيرفت و سلامت يافت. چنان كه از زودى علاج پذيرفتن او تعجب كرديم. و مى‌گويد چون علاج او دشخوار (دشوار) گردد تدبيرى بايد كرد كه به طريق حلال ميان ايشان وصل جويند تا زود به صلاح باز آيد. ذخيره خوارزمشاهى، باب سوم از جزء دوم از گفتار نخستين اندر عشق و آنچه در ذخيره نقل شده مطابق است با آنچه ابو على در كتاب قانون نقل كرده است.

از مطابقه اين داستان در مثنوى با مجموع اين روايات تصور مى‌رود كه مأخذ مولانا همان حكايت چهار مقاله عروضى است. زيرا عناصر حكايت و طرز وقوع حادثه طورى است كه با روايت چهار مقاله مشابهت نام دارد. هر چند مسلم است كه ذكر قابوس وشمگير در اين حكايت مطابق روايت چهار مقاله اصلى ندارد، زيرا به نصّ ابو على سينا در رساله شرح حال خود، معروف به رساله ابو عبيد، قابوس وُشمگير قبل از ورود ابو على سينا به جرجان وفات يافته بود. ولى با قرائنى كه مذكور شد، نسبت اين معالجه به ابو على سينا و وقوع حكايت چنان كه در چهار مقاله است (البته با حذف آنچه مرتبط به قابوس وُشمگير است) مورد ترديد نتواند بود.

و اين كه مولانا گويد:

بعد از آن از بهر او شربت بساخت‌

تا بخورد و پيش دختر مى‌گداخت‌

چون كه زشت و ناخوش و رخ زرد شد

اندك اندك در دل او سرد شد

ظاهراً مأخوذ است از مضمون حكايتى كه نظامى از عشق ارشميدس، به كنيزك چينى در اسكندرنامه به نظم آورده است. و ما خلاصه آن را در اينجا مى‌آوريم:

اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 3
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست