و نظير اين قصّه را در داستان ولادت ابراهيم نيز روايت كردهاند.
براى نمونه رجوع كنيد به تفسير ابو الفتوح، ج 2، ص 297 و اين كه در ولادت موسى
مولانا مىگويد:
بر
فلك پيدا شد آن استارهاش
كورى
فرعون و مكر و چارهاش
مبتنى بر اين عقيده است كه تصور مىكردهاند كه در موقع ولادت انبيا
ستارهاى سرخ در آسمان طالع مىشود. رجوع كنيد به: دلائل النّبوة، ص 18 [ص 93 به
بعد قصص مثنوى]
قصص الانبياء كسائى، ص 214- نيز رجوع كنيد به: تفسير طبرى، ج 9، ص 9
و ابو الفتوح، ج 2، ص 437 و 438 و 441 و قصص الانبياء ثعلبى، ص 154.
[ص 95 قصص مثنوى]
[1] - فرعون( از هيبت عصاى موسى كه مار شده بود) به
حالت لنگ گريخت. مار گوشه لباسش را گرفت و او را به پشت تختش كشانيد. وى( از شدت
اضطراب) به موسى پناه برد و گفت تو را به حق آسيه مرا از شر اين مار نجات ده! موسى
به احترام نام آسيه مار را فرا خواند. مار همچون سگى كه به دنبال صاحبش مىافتد
فورا به طرف موسى باز گشت. موسى دست خود را در دهان مار فرو كرد و زبانش را گرفت
ناگهان مار به حالت اولش باز گشت.