[در خيالش شاد و غافل از قضا]
25-
«در خيالش ملك و عزّ و مهترى
گفت عزرائيل رو آرى برى
مصراع دوم بر طريق سخريّه و استهزا و مناسب است با مضمون جمله: يُقَدِّرُ الْمُقَدِّرُونَ وَ الْقَضَاءُ يَضْحَكُ[1] [1].
[عشق رنگ آميزكى]
26-
«عشقهايى كز پى رنگى بود
عشق نبود، عاقبت ننگى بود
موافق است با مضمون حديث ذيل:
مَنْ احَبَّكَ لشَىْءٍ مَلَّكَ عنْدَ انْقضَائه.[2] [2]
الؤلؤ المرصوع طبع مصر ص 75 [ص 4 احاديث مثنوي] ... و از ابوالقاسم جنيد نقل كردهاند: كُلُّ مَحَبَّةٍ تَكُونُ بعوَضٍ فَإذَا زَالَ الْعوَضُ زَالَت الْمَحَبَّةُ[3]. (احياء العلوم، ج 4، ص 258) و مىگويند: ايَّاكَ وَ مَنْ مَوَدَّتُهُ عَلَى قَدْر حَاجَته فَعنْدَ ذَهَاب الْحَاجَة زَوَالُ الْمَحَبَّة[4].
عيون الاخبار، طبع مصر، ج 3، ص 83) [ص 109 شرح مثنوى]
______________________________ [1]
قَالَ الْحَسَنُ عَلَيْه السَّلامُ: لَوْ رَأَيْتَ الْأَجَلَ وَ مَسيرَهُ لَنَسيتَ الْأَمَلَ وَ غَرُورَهُ وَ يُقَدِّرُ الْمُقَدِّرُونَ وَ الْقَضَاءُ يَضْحَكُ.
(1) شرح نهج البلاغة جلد 18 صفحه 127 (1) امام حسن مجتبى 7 مىفرمايد: اگر مرگ و مسير آن را مىديدى براستى آرزو و نيرنگهايش را به فراموشى مىسپردى. و برنامه ريزان تدبير مىكنند در حالى كه سرنوشت به تدبيرشان مىخندد!
[2]
مَنْ احَبَّكَ لشَىْءٍ مَلَّكَ عنْدَ انْقضَائه. (1)
شرح نهج البلاغة 20 323 باب الحكم المنسوبة (1) كسى كه تو را به انگيزه چيزى دوست بدارد، با منتفى شدن آن انگيزه، از تو دلسرد مىشود.
[1] - در شماره 2 رديف 24 ترجمه شده است.
[2] - كسى كه تو را به انگيزه چيزى دوست بدارد، با منتفى شدن آن انگيزه، از تو دلسرد مىشود.
[3] - محبّتى كه منشأش اصيل نباشد زوال مىپذيرد.
[4] - از كسى كه دوستيش با تو به انگيزه نياز مادى او باشد بپرهيز، زيرا با تأمين شدن آن نياز دوستى وى نيز از بين مىرود.