responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 159

بسى آن مرد سوگندش همى‌داد

كه مى‌بايد از اين نامم خبر داد

چو نام مهترش آخر، در آموخت‌

دلش چون شمع از آن شادى بر افروخت‌

مگر آن مرد روزى در بيابان‌

گذر مى‌كرد چون بادى شتابان‌

ميان ره گَوى پر استخوان ديد

تفكر كرد، آنجا روى آن ديد

كه از نام مهين جويد نشانى‌

كند از كهترين وجه امتحانى‌

بدان نام از خداى خويش در خواست‌

كه تا زنده كند آن استخوان راست‌

چو گفت آن نام حال آن استخوان، زود

به هم پيوست و پيدا كرد جان، زود

پديد آمد يكى شير از ميانه‌

كه آتش مى‌زد از خشمش زبانه‌

بزد يك پنجه و آن مرد را كشت‌

شكست از پنجه او مرد را، پشت‌

چو مُرد آنگه به زارى استخوانش‌

ميان ره رها كرد آن زمانش‌

همان گَو، كاستخوان شير نر بود

شد اكنون ز استخوان مرد پُر، زود

چو بشنيد اين سخن عيسى بر آشفت‌

زبان بگشاد با ياران چنين گفت‌

كه آنچ آن شخص را نَبْوَد سزاوار

ز حق خواهد، نباشد حق روا دار

ز حق نتوان همه چيز نكو خواست‌

كه جز بر قدر خود نتوان از او خواست‌

[ص 44 قصص مثنوى‌]

[اهل ايمان مانند نفس واحده هستند]

260-

«تفرقه در روح حيوانى بود

نَفْس واحد روح انسانى بود

مناسب است با حديث ذيل: [1]

الْمُؤْمنُونَ كَرَجُلٍ وَاحدٍ[1].

جامع صغير، ج 2، ص 184، كنوز الحقائق، ص 136

الْمُؤْمنُونَ كَنَفْسٍ وَاحدَةٍ[2].

كه بعضى آن را حديث انگاشته‌اند. رجوع كنيد به: فيه ما فيه انتشارات دانشگاه تهران، ص 335. [ص 43 احاديث مثنوى‌]

______________________________ [1]

عَنْ أَبي عَبْد اللَّه 7 قَالَ: الْمُؤْمنُونَ في تَبَارِّهمْ وَ تَرَاحُمهمْ وَ تَعَاطُفهمْ كَمَثَل الْجَسَد إذَا اشْتَكَى تَدَاعَى لَهُ سَائرُهُ بالسَّهَر وَ الْحُمَّى.

المؤمن ص 39- باب 3- ح 92. و مستدرك‌الوسائل ج 12 ص 424 باب 32- ح 14506-.

امام صادق 7 مى‌فرمايد: مؤمنان در نيكى، مهربانى و عطوفت نسبت به يكديگر مانند اعضاى يك بدنند كه اگر يك عضو شكوه كند ساير اعضا با بى‌خوابى و تب او را همراهى كنند و اظهار همدردى نمايند.

عَنْ أَبي جَعْفَرٍ الْإمَام الْبَاقر 7 قَالَ: قَالَ جَدِّي رَسُولُ اللَّه 6: أَيُّهَا النَّاسُ حَلَالي حَلَالٌ إلَى يَوْم الْقيَامَة إلَى أَنْ قَالَ: أَلَا وَ إنَّ وُدَّ الْمُؤْمن منْ أَعْظَم سَبَب الْإيمَان أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ في اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَبْغَضَ في اللَّه وَ أَعْطَى في اللَّه وَ مَنَعَ في اللَّه فَهُوَ منْ أَصْفيَاء الْمُؤْمنينَ عنْدَ اللَّه تَعَالَى أَلَا وَ إنَّ الْمُؤْمنَيْن إذَا تَحَابَّا في اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَصَافَيَا في اللَّه كَانَا كَالْجَسَد الْوَاحد إذَا اشْتَكَى أَحَدُهُمَا منْ جَسَده مَوْضعاً وَجَدَ الْآخَرُ أَلَمَ ذَلكَ الْمَوْضع.

امام باقر 7 از رسول خدا 6 نقل مى‌كند كه فرمودند: اى مردم حلال من حلال است تا روز قيامت و حرام من حرام است تا روز قيامت ....

آگاه باشيد، براستى مهر و محبت مؤمن از بزرگترين اسباب ايمان است.

آگاه باشيد، كسى كه در راه خداى عز و جل محبت بورزد و براى خدا دشمنى كند و در راه خدا عطا كند و براى خدا باز دارد او از مؤمنان برگزيده و خالص نزد خداوند متعال است.

آگاه باشيد، هرگاه مؤمنان در راه خداى بزرگ به يكديگر عشق بورزند و صفا و صميميت در بين آنها باشد مانند يك پيكر مى‌گردند كه اگر يكى از عضوى شكوه كند وان ديگرى درد آن عضو را حس كند.

مستدرك‌الوسائل ج 12 ص 217 باب 14- ح 13924.


[1] - افراد با ايمان( به سبب يك‌پارچگى آنان در اعتقاد به خدا) يكى به حساب مى‌آيند.

[2] - افراد با ايمان گويى يك جانند.( متحد جانهاى مردان خداست.)

اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 159
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست