اسم الکتاب : مفردات نهج البلاغه المؤلف : قرشی، سید علی اکبر الجزء : 1 صفحة : 412
تقويت
كرده بلاغت مفروش.
ذرر
ذرّ (بر
وزن عقل) پراكندن:
«ذرّ
الملح و نحوه: فرّقه و نثره»
و نيز به
معنى مورچه ريز و غبار آيد مفرد آن «ذرّه» است «ذرّيه»: فرزند و نسل، از اين كلمه
نه مورد در «نهج» ديده مىشود.
ذرّ به
معنى آشكار شدن نيز آيد چنانكه در خ 91، 135 آمده: «او
ذرّ عليه شارق نهار»: يا طلوع كرده بر آن روز روشن، درباره علم خداوند
فرموده: «علم السرّ من ضمائر المضمرين... و مصائف
الذرّ و مشاتى الهوامّ... و مثقال كلّ ذرّه» خٌ 91، 135، عالم است به اسرار
قلوب و محلهاى تابستانى مورچگان و محلهاى زمستانى حشرات... و به سنگينى هر مورچه
زير (يا دانه غبار) نظير اين كلام در «جرر» گذشت.
درباره
بنى هاشم به معاويه نوشته: «احب اللقاء اليهم لقاء
ربّهم و قد صحبتهم ذرّيّة بدريّة و سيوف هاشمية» نامه 28، 389 يعنى آنها را
ديدى در حاليكه فرزندان «بدر» بودند و شمشيرهاى هاشمى.
ابوذر
صحابى
كبير و مجاهد كه مشهور از آنستكه ذكر شود، نامش فقط يك بار در «نهج» آمده است
آنگاه كه عثمان او را به زبده تبعيد كرد، امام 7 در وقت مشايعت او
فرمود: «يا ابا ذر انكّ غضبت لله فارج من غضبت له، ان
القوم خافوك على دنياهم...» خ 130، 188
ذرع
اندازهگيرى:
«ذرع
الثوب ذرعا: قاسه بالذراع»
ذارع از
مرفق است تا سر انگشت وسط. «ذريعه»: وسيله، از اين ماده چهار مورد در «نهج» آمده
است در وصف بدكاران فرموده: «و اتخّذ ستر الله ذريعة
الى المعصية» خ 32، 75، پرده پوشى خدا را وسيله گناه قرار داده است. درباره
تقربّش به رسول خدا 6 فرموده: «و
انا من رسول الله كالضّوء من الضّوء و الذراع من العضد» نامه 45، 418، عضد
از شانه است تا مرفق، يعنى من از رسول خدا مانند نور هستم از نور و ذراع هستم از
عضد. گوئى خدا را تشبيه به آفتاب كرده و رسول خدا را به نور اوّل كه از آفتاب كسب
نور مىكند. و در
اسم الکتاب : مفردات نهج البلاغه المؤلف : قرشی، سید علی اکبر الجزء : 1 صفحة : 412