اسم الکتاب : مفردات نهج البلاغه المؤلف : قرشی، سید علی اکبر الجزء : 1 صفحة : 367
مورد جنگ
واقع شديد اظهار ضعف مىنمائيد و اگر مردم بر امامى گرد آمدند به او طعن مىزنيد.
«خرتم» اگر از «خوار» باشد معنايش «فرياد مىكشيد» است.
درباره
قوم ثمود فرموده: «فما كان الّا ان خارت ارضهم بالخسفة
خوار السكّة المحماة فى الارض الخوّارة» خ 201، 319 خوّاره زمين نرم را
گويند از خور به معنى ضعف، «سكّه محماة» خويش آهنى كه آب داده شده است. يعنى طول
نكشيد كه زمين آنها در زلزله صدا كرد مانند صداى خويش آب داده شده در زمين نرم.
خوص
(بر وزن
سود): برگ درخت خرما. و آن فقط يكبار در «نهج» آمده كه درباره زهد داود 7 فرموده: «و لقد كان يعمل سفائف الخوص بيده و
يقول لجلسائه ايكّم يكفينى بيعها و يأكل قرص الشعير من ثمنها» خ 160، 227
يعنى منسوجات برگ خرما را با دست خويش مىساخت و به نزديكان خويش مىگفت كدام يك
از شما اين را مىفروشد و از قيمت آن نان جوين مىخورد.
خوض
داخل شدن
در آب. و به طور استعاره به وارد شدن در امور اطلاق مىشود و در «نهج» هشت بار به
كار رفته و به داخل شدن در كار خوب و بد گفته شده است. درباره رسول خدا 6 فرموده: «و نشهد ان محمدا عبده و رسوله خاض
الى رضوان اللّه كلّ غمرة و تجرّع فيه كلّ غصة» خ 194، 307 به رضوان خدا
فرو رفت هر رفتنى و به گلو برد هر گلوگيرى را در راه رضاى خدا. درباره قصاص از
قاتل خويش فرمود: «يا بنى عبد المطلّب لا الفينكّم
تخوضون دماء المسلمين خوضا، تقولون قتل امير المؤمنين الا لا تقتلنّ بى الّا
قاتلى» نامه 47، 422 اى فرزندان عبد المطلب نيابم شما را كه داخل خونهاى
مسلمانان مىشويد (خون مردم را مىريزيد) و مىگوئيد: چون امير المؤمنين كشته شده
است، بدانيد كه براى من جز قاتل مرا نكشيد. «خوضات
الفتن» در خ 72، 101 فرو رفتنىهاى فتنههاست آن جمع خوضه به معنى يكدفعه
فرو رفتن است
خوف
ترس.
راغب در
مفردات گويد: خوف توقّع مكردهى است از روى علامت مظنون يا معلوم، چنانكه رجاء و
طمع توقّع محبوبى است از روى آندو
اسم الکتاب : مفردات نهج البلاغه المؤلف : قرشی، سید علی اکبر الجزء : 1 صفحة : 367