اين
آيه را دليل بر فراگيرى طوفان در سطح زمين گرفتهاند.
شيخ
محمّد عبده مىنويسد: اين آيه تصريح ندارد كه منظور از «ارض» همه كره زمين است،
بلكه معمولًا در گفتهها و شنيدههاى پيامبران و ديگر مردمان ارض به كار رفته و
منظور، سرزمين و وطن ايشان است؛ مانند اين آيه كه سخن فرعون، خطاب به موسى و هارون
را نقل مىكند: «وَ تَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِياءُ فِي الْأَرْضِ»[3] و
بزرگى در اين سرزمين براى شما دو تن باشد؛ يعنى سرزمين مصر، يا اين آيه:
«وَ إِنْ كادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْها»[4] و
چيزى نمانده بود كه تو را از اين سرزمين بركَنَند تا تو را از آن بيرون سازند، كه
منظور مكه است؛ يا اين آيه: «وَ قَضَيْنا إِلى بَنِي
إِسْرائِيلَ فِي الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ»[5] و
در كتاب آسمانى [شان] به فرزندان اسرائيل خبر داديم كه قطعاً دوبار در زمين فساد
خواهيد كرد. كه مراد، سرزمين فلسطين است. و نمونههاى بسيارى ديگر از اين دست.
ظواهر
اين آيات به كمك نشانهها و آيينهاى برجا مانده از اهل كتاب، شاهد آن است كه در
سطح كره زمين و در زمان نوح جز قوم نوح نمىزيستهاند- و اين در نخستين دورانهاى
حيات بشرى بود- و اينكه ايشان همگى با طوفان هلاك شدند و جز فرزندان نوح از ايشان
كسى زنده نماند و مقتضاى اين سخن اين است كه طوفان فقط در دشت و كوه سرزمين ايشان
بوده و نه همه سطح زمين. مگر اينكه سطح خشكى در آن زمين بسيار محدود بوده باشد
زيرا به زمان پيدايش زمين و انسان زمينى نزديك بوده است. چرا كه زيستشناسان و
زمين شناسان مىگويند: زمين وقتى از خورشيد جدا شد كرهاى آتشين و شعلهور بود و
كم كم تبديل به كرهاى آبى