اسم الکتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 583
ماهورها و
فرزند ساحل، كرانه دريا را محل غروب خورشيد مىبيند و گاه سطح منحنى دريا در نظر
بيننده، محل غروب آن به نظر مىرسد و تمامى اين مكانها در همان حال، مشرقى هستند
براى قومى ديگر. لحظه غروب، زمانى آغاز مىشود كه خط افق، نيمى از قرص خورشيد را
فراگيرد و در اين هنگام مىگوييم زمان غروب خورشيد است. پس زمانى كه مىگوييم كورش
به سوى غروبگاه خورشيد به راه افتاد، مفهومش اين است كه مسير حمله وى به سوى غرب
بوده است.
با
توجه به آنكه كورش فرمانرواى ايران بزرگ در أنشانا يا خوزستان كنونى در خط طول «50
درجه شمال» اقامت داشت، حركتش به سمت مغرب، يعنى هجومش به ليديا يا تركيه كنونى
بوده است. پس از آنكه كورش بر مادها پيروز شد و به پايتخت آنان «همدان» وارد شد،
ترس و اضطراب، بخش زيادى از دنياى آن روز، يعنى سرزمين فراعنه مصر، ليديايىها و
بابلىها را فرا گرفت و ميان آنان و گفت و گوهايى براى اتحاد در برابر وى صورت
گرفت. در اين ميان براى ليديا (تركيه كنونى) خطر بيشترى وجود داشت و براى به ثمر
رسيدن اين پيمان كوشش بيشترى نشان مىداد. در ضمن اين كشور سرزمينى آبادان بود و
فرمانرواى آن «كرزوس» نهايت تلاش خود را براى شكوفايى ليديا به كار برده بود؛ به
گونهاى كه پايتخت آن شهر «سارد» به سارد طلايى معروف بود.
ترس
و وحشت، سرزمين ليديا را به حدى فرا گرفته بود كه هر لحظه انتظار حمله كورش
مىرفت. بدين سبب حاكم ليديا خود را آماده ساخته بود و گفت و گوهايى با اسپرات،
يكى از دولتهاى يونانى انجام داده و او را به همپيمانان خود افزوده بود و بابل و
مصر نيز با وى متحد شده بودند و سپاهيان او به سوى كورش به راه افتادند.[1]
استاد
خضر خاطر نشان مىكند كه كورش در اين هنگام تجاوزگر و خونريز نبود و به سرزمين
كسى چشم طمع نداشت.[2]
[1] . تاريخ ايران، حسن پيرنيا( مشير الدوله سابق)،
تهران، انتشارات خيام، ص 64- 65.
[2] . مفاهيم جغرافيّه في القصص القرآنى، عبدالعظيم عبدالرحمن
خضر، دار الشروق، سعودى، 1401 ه، ص 241.
اسم الکتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 583