responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم المؤلف : معرفت، محمد هادى    الجزء : 1  صفحة : 581

ذوالقرنين با آنچه تاريخ درباره كورش به ثبت رسانده است، تطبيق مى‌كند. قدرت وى پس از اتحاد فارس و ماد و استيلا بر اكباتان (همدان امروزى) فزونى يافت وپس از آن براى به زانو درآوردن دشمنان خود به سوى غرب عازم شد. آنچه قرآن بيان فرموده با اين‌جريان تطبيق‌مى‌كند: «إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ»؛ يعنى بااتحاد فارس وماد، ما او را قدرتمندگردانديم. «وَ آتَيْناهُ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ سَبَباً»؛ يعنى شيوه‌ها و فنون پيروزى‌بر دشمنان را به او آموختيم.[1] «فَأَتْبَعَ سَبَباً حَتَّى إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ»؛ يعنى با آگاهى و درايت خدادادى، يكى از اين راهها را پيش گرفت تا به كرانه غربى آسياى صغير در سمت قلمرو ليديا (تركيه كنونى) رسيد. «وَجَدَها تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ»[2]؛ درآنجا چنين ديد كه خورشيد در چشمه‌اى گل‌آلوده فرو مى‌رود؛ زيرا درياى اژه كه درياى مغرب نيز ناميده مى‌شود و درياى مرمره و در امتداد آنها درياى سياه، تمامى به سياهى گرايش دارد؛ گويا چشمه‌اى از گل و لاى و لجن است و خورشيد در كرانه‌هاى پيوسته به اين درياها كه ژرفى آن را سياه وش كرده است، غروب مى‌كند.

كورش ذوالقرنين بدين گونه با سپاهيان خود به سمت مغرب (غرب سرزمين فارس- آسياى صغير) به راه افتاد تا آنكه دريا در برابر او قرار گرفت.

در پس اين خورشيد خونين و سرخ رنگ چه چيز مى‌توانست وجود داشته باشد؟ خورشيدى كه توانش از دست رفته و رخساره‌اش به زردى گراييده و رو به افول نهاده و اينك در دريايى لجن‌آلود، ميان آبهاى گل‌آلود و تيره رنگ در خليج «ازمير»[3] كه رود «جيديس» آنها را وارد دريا مى‌كند، فرود آمده، غرق مى‌شود و از ديده نهان مى‌گردد.


[1] . از قتاده و ضحاك نقل شده است كه يعنى دانشى به او داديم كه با آن مى‌توانست خواست خود رامحقّق سازد و به آرزوها و نيازهايش دست يابد. جبايى تفسير كرده كه مقصود، همه چيزهايى است كه فرمانروايان از آن در راه گشودن كشورها و پيروزى بر دشمنان كمك مى‌گيرند( مجمع البيان، 6/ 490).

[2] . مقصود از چشمه در اينجا قعر دريا و امواج متلاطم آن است كه براى بيننده‌اى كه در ساحل ايستاده، گويا خورشيد در دل امواج غروب مى‌كند؛ همچنان كه براى كسى كه نظاره‌گر غروب خورشيد در بيابان باشد، گويا خورشيد در دل خاكهاى نرم فرو مى‌رود.

[3] . ازمير همان« سميرنا»(Smyrne ) ى قديمى است كه بندرى بزرگ در تركيه در ساحل درياى اژه است.

اسم الکتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم المؤلف : معرفت، محمد هادى    الجزء : 1  صفحة : 581
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست