responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم المؤلف : معرفت، محمد هادى    الجزء : 1  صفحة : 564

سرگذشت سدوم‌

قوم لوط كه ساكن شهر سدوم بودند، اخلاق پستى داشتند و از انجام امور ناشايست پيش چشم ديگران پرهيز نداشتند. خداوند از زبان لوط در پند و سرزنش آنان مى‌فرمايد: «وَ تَأْتُونَ فِي نادِيكُمُ الْمُنْكَرَ».[1] در ميان آنان كارهاى ناپسند و ناشايست و ظلم و ستم رواج داشت؛ به گونه‌اى كه شهرتش آفاق را پر كرده بود و در كارهاى زشت به آنان مثل زده مى‌شد.

در برخى از كتابهاى ادبى عربى آمده است كه ساره همسر حضرت ابراهيم به لعاذر، بزرگ غلامان ابراهيم پيغام فرستاد كه از سلامتى لوط براى وى خبر آورد. او عازم شهر سدوم شد. وقتى وارد شهر شد، مردى بر سر او سنگى كوبيد و خون از سرش جارى شد و سپس گريبان او را گرفت كه اگر اين خون در سر تو باقى مى‌ماند، برايت ضرر داشت، من با بيرون آوردن آن به تو خدمت كرده‌ام، دستمزد آن را بده! نزاع را به نزد قاضى كشاندند و او عليه لعاذر حكم صادر كرد كه بايد مزد آن مرد را پرداخت كند. وقتى لعاذر ديد اوضاع چنين است، سنگى برداشت و بر سر قاضى كوبيد و خون سرش سرازير شد و سپس به قاضى گفت: مزد مرا به خاطر خونى كه از سرت بيرون آوردم بابت طلب به ضارب من بده.

ابو علاء معرّى در اشاره به اين داستان گفته است:

وأيّ امرء في الناس ألفى قاضياً

ولم يمض أحكاماً لحكم سدوم‌[2]

چه كسى در ميان مردم قاضى‌اى سراغ دارد كه حكمهايى مانند حكم سدوم نكرده باشد.

چون سركشى و نافرمانى قوم لوط از حد گذشت، دچار عذاب الهى شدند و همه به هلاكت رسيدند و اين سنت خداوند است كه در ميان انسانها جريان دارد و قرآن بر آن تأكيد كرده است و آن گونه كه اين دگرانديشان مسلمان مى‌پندارند،


[1] . عنكبوت/ 29:« و در محافل خود پليدكارى مى‌كنيد».

[2] . بنگريد به: قصص الانبياء، عبدالوهاب، نجّار، ص 112.

اسم الکتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم المؤلف : معرفت، محمد هادى    الجزء : 1  صفحة : 564
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست