اسم الکتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 511
دستخوش زيان
است؛ مگر كسانى كه گرويدهاند.
مقصود
از انسان در اين دو آيه، جنس انسان است كه شامل مفرد و جمع مىشود. دليل اين سخن،
استثنايى است كه در هر دو آيه وجود دارد.
سامر:
«مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سامِراً تَهْجُرُونَ»[1]؛
در حالى كه از [پذيرفتن] آن تكبّر مىورزيديد و شب هنگام در [محافل خود] بدگويى
مىكرديد. زمخشرى بر اين باور است كه «سامر» مانند «حاضر» بر جمع اطلاق مىشود.
مشركان قريش شبها كنار كعبه جمع مىشدند و وقت خود را به بدگويى از قرآن و پيامبر
صلى الله عليه و آله سپرى مىكردند.
«تهجرون»
از مادّه «هجر» و به معناى دشنام دادن است. واژه «هجر» به ضمّ «هاء» به معناى
دشنامگويى و به فتح آن به معناى هذيان و پريشان گويى است.[2]
فلك:
بر مفرد و جمع اطلاق مىشود:
الف)
مفرد: «وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ»[3]؛
وهركه را درآن كشتىِ آكنده با او بود.
ب)
جمع: «حَتَّى إِذا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَ جَرَيْنَ بِهِمْ»[4]؛
تا وقتى كه در كشتيها باشيد و آنان را ببرند. فُلك در مفرد بر وزن «قُفل» و در جمع
بر وزن «أُسد» (شيران) است.
«وَ
الْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ»[5]؛ و
كشتيهايى كه در دريا روانند. فلك در اين آيه، هم مىتواند مفرد باشد و هم جمع؛
زيرا مؤنّث مجازى است. از اين رو شايد ضمير مؤنث به سبب تأنيث مجازى باشد يا اين
كه صورت جمع آن اراده شده باشد.
برخى
از واژههاى قرآن نيز مفرد هستند و به صورت تمييز، حال يا مفعولٌ به آمدهاند؛ با
اين حال از آنها جمع اراده شده است، امّا نه به اعتبار مجموع، بلكه به اعتبار تك
تك افراد؛ مانند:
نفس:
«فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْساً»[6]؛ و
اگر به ميل خودشان چيزى از آن را به شما واگذاشتند. واژه «نفساً» در اين آيه به
معناى «انفس» است.
رفيق:
«وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً»[7]؛ و
آنان چه نيكو همدمانى هستند. در اين آيه واژه