اسم الکتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 460
كار رفته
بود، اراده تكوينى از آن استفاده نمىشد؛ زيرا قولِ تكليفى (سخن گفتن) از اوصاف
كلام و قولِ تكوينى (اراده كردن) از اوصاف مشيّت پروردگار است.[1]
بنابراين،
لفظ «كُنْ» نمايانگر اراده خداوند متعال براى ايجاد هر چيزى است و واژه «فيكون»
بيانگر وجود شيئى در زمان حال، به محض تعلّق اراده الهى به آن است و اين معنا فقط
در فعل مضارع كه براى بودن در زمان حال است، وجود دارد و فعل ماضى براى اين هدف به
كار نمىآيد؛ مگر آنكه زمان حال از آن اراده شود؛ بدين صورت كه گفته شود: «فقال له
كن، فكان في الحال»، ليكن فعل مضارع، بدون نياز به اين تأويل، معناى حال را در بر
دارد. معناى سخن اديبان كه «فيكون» را در اين آيه، حكايتِ حال ماضى مىدانند نيز
همين است.[2] به اين
معنا كه گرچه زمان انجام فعل، گذشته است، ليكن بيانگر كارى است كه در مقايسه با
ظرف تحقّقش، در «زمان حال» بوده است؛ يعنى به وجود آمدن چيزى به محض اراده آن.
بارى، عالمان معانى حكايت حال ماضى را همان طور كه بيان شد، تصوير كردهاند.
پس
معناى «كن فيكون» اين استكه هيچگونه فاصله زمانى ميان اراده خداوندو وجود شىء
اراده شده، وجود ندارد؛ چراكه خداوند فرموده است: «وَ ما
أَمْرُنا إِلَّا واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ»[3]
ومانند آيه «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ
فَيَكُونُ»[4]؛
يعنى به لحاظ زمانى، هيچ فاصلهاى ميان اراده خداوند و وجود يافتن آن شىء مراد
نيست.
مرحوم
بلاغى اين مطلب را اين گونه بيان كرده است: «فيكون»، فعل مضارع و مفيد استمرار است
كه براى بيان ملازمه دائم ميان «كُنْ» و به وجود آمدن شىء با فرمان تكوينى است و
با همين قدرت تامّ و ملازمه دائم بود كه عيسى عليه السلام بدون استفاده از روش
معمول توليد مثل، بلكه به محض اراده تكوينى «كُنْ» آفريده شد.