اسم الکتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 395
نگهبان و
تيرهاى شهاب يافتيم و در (آسمان) براى شنيدن به كمين مىنشستيم، امّا اكنون هركس
بخواهد به گوش باشد، تير شهابى در كمين خود مىيابد.
«وَ
لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرِينَ. وَ
حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ. إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ
فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِينٌ»[1]؛ و
به يقين، ما در آسمان برجهايى قرار داديم و آن را براى تماشاگران آراستيم و آن را
از هر شيطان رانده شدهاى حفظ كرديم، مگر كسى كه دزدانه گوش فرا دهد كه شهابى
روشن، او را دنبال مىكند.
همان
گونه كه مىدانيم، شهابها بقاياى كرات منهدم و سرگردان در فضاست كه هرگاه از كنار
كره زمين مىگذرد، آنها را با سرعتى معادل 50 تا 60 كيلومتر در ثانيه به سوى خود
جذب مىكند و پس از برخورد با لايه گازى محافظ زمين كه بيش از سيصد كيلومتر قطر
دارد، بر اثر اصطكاك شديد، آتش مىگيرد و براى چند لحظه، نور حاصل از اين آتش در
آسمان مشاهده مىشود كه گمان مىرود ستارهاى نورانى و دنباله دار در فضاى زمين
حركت مىكند.
پس
شهابها سنگهايى است كه بر اثر برخورد با جوّ زمين آتش مىگيرد. حال پرسش ايناست
كه اوّلًا چرا درقرآن از آنها باعنوان ستاره ياد شدهاست وثانياً چرا به عنوان
ابزارهايى براى راندن شياطينى كه به عالم بالا مىروند، معرفى شده است؟
پيش
از هر چيز بايد دانست كه تعابير قرآن درباره موجودات ماوراى طبيعت، بر ظاهر حمل
نمىشود؛ زيرا هم فهم بشر محدود است و هم قالب الفاظ بشرى گنجايش مفاهيم دقيق غير
مادى را ندارد؛ مفاهيمى كه اصولًا از قلمرو حس و ماده بيرون است.
به
ديگر سخن، هم فهم بشر و هم الفاظ بشرى، محدود و كاربرد آنها صرفاً در گستره عالم
ماده است؛ به همين دليل نمىتوان به كمك آنها از جهان لطيف و ظريف مجردات خبر داد.
بنابراين هرگاه در قرآن كريم سخن از عالم مجردات به ميان مىآيد، بىگمان كاربردى
استعارى و تمثيلى است.
نبايد
عالم بالا را همانند جهان ماده انگاشت؛ با اين تفاوت كه جايگاه آن بالاتر از اين
عالم است؛ زيرا چنين برداشتى انگارهاى مادّى از يك مفهوم فرامادّى است